متوقی متوقی پرهیز کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب). حذر کننده و ترسان. (از اقرب الموارد). ترسان. و رجوع به توقی شود، آگاه و هوشیار. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
متولی متولی کسی که کاری به عهدۀ او سپرده شده، سرپرست، کارگردان، سرپرست املاک موقوفه، جانشین فرهنگ فارسی عمید