- متهمه
- متهمه در فارسی مونث متهم: پسمار چفتمند مونث متهم جمع متهمات. مونث متهم جمع متهمات
معنی متهمه - جستجوی لغت در جدول جو
- متهمه
- متهم، آنکه به او تهمت زده شده، آنکه کار بدی به او نسبت داده شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مبهمه در فارسی مونث مبهم و اچم (نا مفهوم) مونث مبهم: کلمات مبهمه جمع مبهمات. یا صور مبهمه
متممه در فارسی مونث متمم پر گر پرداختار رساکننده مونث متمم: جمع متممات
مونث ملهم
مونث موهم: (شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه کند و التئام قیاسات منتجه)
بیابان، دشت بی آب و علف
آنکه ناگوار شمارد آب و هوای شهری را بد نام شده و تهمت زده شده، مظنون
مجازاً ضروری، در اندوه اندازنده
مؤنث واژۀ مهمّ
کسی که به او تهمت زده شده، کسی که کار بدی به او نسبت داده شده
Accused, Defendant
acusado
angeklagt, Angeklagter
oskarżony
обвиняемый
обвинувачений , обвинувачений
beschuldigd, verdachte
acusado
accusé
accusato, imputato
आरोपी , अभियुक्त
অভিযুক্ত , অভিযুক্ত
tertuduh, terdakwa
suçlanan, sanık
피고인 , 피고인
נאשם , נאשם
被告的 , 被告
被告の , 被告
mtuhumiwa, mshtakiwa
ผู้ถูกกล่าวหา , จำเลย
متّهمٌ
ملزم , ملزم