جدول جو
جدول جو

معنی متنقد - جستجوی لغت در جدول جو

متنقد
(مُ تَ نَقْ قِ)
سره کننده درم و جز آنرا. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ادا کننده وجه نقد و زر حاضر. (ناظم الاطباء). رجوع به تنقد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متفقد
تصویر متفقد
جویندۀ گم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتقد
تصویر منتقد
آزموده شده، درم سره و خالص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
برافروزنده، بر افروخته، فروزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتقد
تصویر منتقد
انتقاد کننده، صرافی کننده، کسی که نوشته یا کتابی را مطالعه و نواقص آن را بیان کند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ وَقْ قِ)
آتش فروزان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه آتش می افروزد و افروخته شده. (ناظم الاطباء) ، زیرک خوش درگذرنده در امور. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زیرک درگذرندۀ در امور و روشن خاطر. (ناظم الاطباء). و رجوع به توقد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَوْ وِ)
شاخ جنبنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شاخ جنبان و لرزان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تنود شود
لغت نامه دهخدا
سرهیده سرهنده درم خوب از بد سوا شده، قطعه ای ادبی (شعر یا نثر) یا محصولی هنری که خوبی و بدی آن آشکارشده. آنکه درم خوب را از بد جدا کند و تشخیص دهد صرافی کننده، آنکه نیک و بد قطعه ای ادبی (شعر یا نثر) یا محصولی هنری را آشکار سازد، جمع منتقدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنود
تصویر متنود
شاخ جنبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
فروزان، برافروخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتقد
تصویر منتقد
((مُ تَ ق))
جداکننده درم خوب از بد، انتقاد کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
((مُ تَ وَ قِّ))
افروزنده، فروزان، نورانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منتقد
تصویر منتقد
خرده گیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
موثّقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
Fervid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
ardent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
뜨거운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
پرجوش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
ร้อนแรง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
mwenye shauku
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
熱烈な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
热情的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
קנאי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
उत्साही
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
berapi-api
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
উত্সাহিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
fervido
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
fervoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
запальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
горячий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
gorliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
glühend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
fervoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
vurig
دیکشنری فارسی به هلندی