جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متفقد

متفقد

متفقد
گم شده را جوینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). جویندۀ گم شده. (ناظم الاطباء) ، گم کننده چیزی. (ناظم الاطباء) ، محروم و بی نصیب، دلجویی کننده و غم خوار و مهربان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

متفقه

متفقه
متفقه در فارسی مونث متفق: همیو سازوار هماهنگ دانا نما، دانا دانشمند مونث متفق یا دایره متفقه دایره عروضی که دو بحر متقارب و متدارک از آن استخراج میشود. دایره متقارب. آنکه خود را فقیه معرفی کند، فقیه دانشمند جمع متفقهین
فرهنگ لغت هوشیار

متفقا

متفقا
متحداً، جمعاً، باتفاق، با هم باتفاق متحدا جمعا، متفقا وارد مجلس شدن
فرهنگ لغت هوشیار

مفتقد

مفتقد
گم کرده نا یافته، نوازیده نواخت یافته گم کرده، جستجو کرده شده
مفتقد
فرهنگ لغت هوشیار