جدول جو
جدول جو

معنی متناوم - جستجوی لغت در جدول جو

متناوم
خودرابه خواب زننده،
تصویری از متناوم
تصویر متناوم
فرهنگ فارسی عمید
متناوم
خوابیده نما، خوابنده خود را بخواب زننده، خوابنده جمع متناومین
تصویری از متناوم
تصویر متناوم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متناوب
تصویر متناوب
پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متناوب
تصویر متناوب
آنچه به نوبت بیاید، یکی پس از دیگری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقاوم
تصویر متقاوم
ایستاده شونده بعضی برای بعضی در حرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداوم
تصویر متداوم
کسی که لازم گیرد وپایدار ماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلاوم
تصویر متلاوم
همنکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرنده، خورنده گیرنده چیزی، خورنده جمع متناولین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناوب
تصویر متناوب
به نوبت گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناول
تصویر متناول
((مُ تَ وِ))
گیرنده چیزی، خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متناوب
تصویر متناوب
((مُ تَ وِ))
یکی پس از دیگری، آنچه به نوبت بیاید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرندۀ چیزی، آنکه می گیرد، آنکه می خورد، تناول کننده، خورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متناوب
تصویر متناوب
Alternating, Intermittent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alternante, intermitente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
abwechselnd, intermittierend
دیکشنری فارسی به آلمانی
naprzemienny, przerywany
دیکشنری فارسی به لهستانی
чередующийся , прерывистый
دیکشنری فارسی به روسی
чергуючийся , переривчастий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
afwisselend, intermitterend
دیکشنری فارسی به هلندی
alternatif, intermittent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
वैकल्पिक , आवधिक
دیکشنری فارسی به هندی
একে অপরকে বদলানো , বিরতিপূর্ণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
bergantian, terputus-putus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
교차하는 , 간헐적인
دیکشنری فارسی به کره ای
חילופי , פרקטיבי
دیکشنری فارسی به عبری
交替的 , 间歇的
دیکشنری فارسی به چینی
交互的 , 断続的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
สลับ , เป็นระยะๆ
دیکشنری فارسی به تایلندی
متناولٌ , متفجّئٌ
دیکشنری فارسی به عربی
متبادل , متناوب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تناوم
تصویر تناوم
خواب آلودگی، خود را به خواب زدن
فرهنگ لغت هوشیار