آنکه تشویش می کند در بیع و کم می کند در ثمن. (ناظم الاطباء). با کسی به چیزی بخیلی کننده و تشویش کننده در بیع و کم کننده در ثمن. (از منتهی الارب). رجوع به مماکسه شود، مکار. حیله باز. پرمکر. (از ناظم الاطباء). اما معنی اخیر در کتب در دسترس نیست و می نماید که این معنی مربوط به لغت ’مماکر’ باشد نعت فاعلی از مماکره. (یادداشت لغت نامه)
آنکه تشویش می کند در بیع و کم می کند در ثمن. (ناظم الاطباء). با کسی به چیزی بخیلی کننده و تشویش کننده در بیع و کم کننده در ثمن. (از منتهی الارب). رجوع به مماکسه شود، مکار. حیله باز. پرمکر. (از ناظم الاطباء). اما معنی اخیر در کتب در دسترس نیست و می نماید که این معنی مربوط به لغت ’مماکر’ باشد نعت فاعلی از مماکره. (یادداشت لغت نامه)
با هم جنگ و پیکار کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنگجو و با هم پیکار کننده و جنگ نماینده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تمارس شود، آشفته و مضطرب و پریشان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
با هم جنگ و پیکار کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنگجو و با هم پیکار کننده و جنگ نماینده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تمارس شود، آشفته و مضطرب و پریشان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود
دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود