- متقاطع
- آنچه از چیز دیگر بگذرد و آن را قطع کند، در ریاضیات دو خط که به هم برسند و یکدیگر را قطع کنند، بریده بریده، مقطّع
معنی متقاطع - جستجوی لغت در جدول جو
- متقاطع
- جدا شونده یکی از دیگری
- متقاطع ((مُ تَ طِ))
- قطع کننده یکدیگر، دو خط که به یکدیگر برسند و همدیگر را قطع کنند (هندسه)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویژگی دو نقطه که در دو طرف قطر یک کره باشند
گردنده، چکنده قطره قطره چکنده، دسته های پیاپی آینده
نیزه زننده، پشک زننده، برهم کوفته قرعه زننده میان یکدیگر، نیزه زننده با هم جمع متقارعین، برهم کوفته
قطره قطره چکیده، دسته های پیاپی آینده
بر هم کوفته
برشگاه، چهار راه
از یکدیگر بریدن
پاره پاره و بخش بخش گردیده
جمع مقطع، گذرگاهها، جایهای وقف قرآن، قطع کننده
چهارراه، در ریاضیات نقطه ای که در آن دو یا چند خط یکدیگر را قطع کنند، از هم بریدن و جدا شدن، یکدیگر را قطع کردن
مقطع ها، محل های قطع، جاهای بریدن، محل های جدایی، پایان سخن ها، جمع واژۀ مقطع
Intersection, Junction
перекрёсток
Kreuzung
перехрестя , перехрестя
skrzyżowanie
交叉路口 , 交叉口 , 交汇处
interseção, junção
incrocio
intersección
intersection, jonction
kruispunt, kruising
ทางแยก , จุดเชื่อมต่อ
persimpangan
تقاطعٌ , تقاطع
चौराहा
צֹמֶת , צומת
交差点 , 接合点
교차로 , 교차점