متقاطر متقاطر قطره قطره چکنده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). هر آنچه می چکد و قطره قطره می ریزد. (ناظم الاطباء) ، چیزی پیاپی گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). گروه گروه پس از یکدیگر آینده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقاطر شود لغت نامه دهخدا
متقاطع متقاطع آنچه از چیز دیگر بگذرد و آن را قطع کند، در ریاضیات دو خط که به هم برسند و یکدیگر را قطع کنند، بریده بریده، مقطّع فرهنگ فارسی عمید
متقاطع متقاطع قطع کننده یکدیگر، دو خط که به یکدیگر برسند و همدیگر را قطع کنند (هندسه) فرهنگ فارسی معین