- متغافل
- کسی که خود را غافل وانمود سازد
معنی متغافل - جستجوی لغت در جدول جو
- متغافل
- غافل شونده از چیزی و چشم پوشی نماینده، کسی که خود را غافل می نمایاند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خود را به غفلت زدن
خود را به غفلت زدن، خود را غافل وانمود کردن، چشم پوشی کردن و نادیده انگاشتن و اظهار بی خبری کردن، غفلت ورزیدن
پارچه ای سفید شبیه بکرباس و لطیفتر از آن
ترازمند
فراگیر
موافق و سازگار با هم
به کمال رسیده، کامل و تمام
به هم رسنده، به یکدیگرپیوسته
آنکه خود را به کاری مشغول سازد
داخل شده در یکدیگر، داخل شونده
همانند، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه، نظیر
چیزی که مانند چیز دیگر باشد مانند هم، همانند
کسی که به چیزی مایل است، کج شونده، خمیده، مایل گشته
آنچه دو سو داشته باشد، دارای دو طرف، رو به رو، مقابل
برابر، ترازمند، ویژگی کسی یا چیزی که حالت طبیعی دارد، بدون افراط وتفریط
هراسان و گریزان، آنچه شنیدن آن مطبوع نباشد، ناخوشایند، ناخوش آهنگ
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری مغایرت و اختلاف داشته باشد، ضد هم، ناجور
کسی که با دیگری خرید و فروش و معامله می کند، یک طرف معامله
یکدیگر را دفع کننده در کارزار
داخل شده درهم و درج شده
ناموافق و مغایر
معاوضه کرده شده
زیر بار رونده
هم پیمان هم سوگند
خویشتن را نادان نماینده، کسی که تظاهر به نادانی می کند
با هم خصومت کننده
گفت و شنود کننده، زبان دهنده
کارزار کننده در کشمکش
با هم رویاروی گردنده، روبروی یکدیگر
رفیق و همراه سفر
رایج، و معمول شدن
دریابنده رسنده