- متشوش
- دارای تشویش، آشفته، مضطرب، پریشان
معنی متشوش - جستجوی لغت در جدول جو
- متشوش
- آشفته و مضطرب و پریشان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غش دار، آمیخته شده، غیر خالص، ناسره
خنده روی شادمان
شنا سا
خواهان نما آرزومند نما بتکلف ظاهر کننده شوق خود را، آرزومند جمع متشوقین
شرمنده
شکسته و نیمکوب شده
غش دار، باردار، پربار، غیر خالص
مشتاق، آرزومند
آشفته گشتن
شوریده شدن، آشفته گشتن
درهم، شوریده، پریشان، آشفته، نامرتب
پریشان کننده، آمیزنده و آشفته آرزومند کننده، تشویق کننده
Garbled
incompreensível
unverständlich
zagmatany
спутанный
заплутаний
verward
incomprensible
incompréhensible
confuso
उलझा हुआ
karışık
뒤죽박죽인
מבולבל