جدول جو
جدول جو

معنی متزاول - جستجوی لغت در جدول جو

متزاول
(مُ تَ وِ)
اشتغال نماینده در کاری. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، هم کار و هم کسب و هم زحمت. (ناظم الاطباء). با هم واکوشنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزاول شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرندۀ چیزی، آنکه می گیرد، آنکه می خورد، تناول کننده، خورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متداول
تصویر متداول
مرسوم، ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است، چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می شود، جیره، مواجب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متطاول
تصویر متطاول
طویل، دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متزایل
تصویر متزایل
جداشونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متزایل
تصویر متزایل
جدا و علیحده، دور و متفرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزاور
تصویر متزاور
همدیگر را زیارت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزاوج
تصویر متزاوج
متشابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرنده، خورنده گیرنده چیزی، خورنده جمع متناولین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزائل
تصویر متزائل
متزایل در فارسی: جدا شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداول
تصویر متداول
رایج، و معمول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقاول
تصویر متقاول
گفت و شنود کننده، زبان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متطاول
تصویر متطاول
گردن دراز، تکبر نماینده مغرور، غارتگر و چپاول کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزایل
تصویر متزایل
((مُ تَ یِ))
جدا شونده، جدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متداول
تصویر متداول
((مُ تَ وِ))
آن چه معمول و مرسوم باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متناول
تصویر متناول
((مُ تَ وِ))
گیرنده چیزی، خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متداول
تصویر متداول
فراگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متداول
تصویر متداول
Conventional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متداول
تصویر متداول
conventionnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متداول
تصویر متداول
convencional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متداول
تصویر متداول
konvensional
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متداول
تصویر متداول
伝統的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متداول
تصویر متداول
传统的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متداول
تصویر متداول
מסורתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متداول
تصویر متداول
전통적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متداول
تصویر متداول
geleneksel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متداول
تصویر متداول
convenzionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متداول
تصویر متداول
पारंपरिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متداول
تصویر متداول
konventionell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متداول
تصویر متداول
convencional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متداول
تصویر متداول
conventioneel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متداول
تصویر متداول
традиційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متداول
تصویر متداول
традиционный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متداول
تصویر متداول
konwencjonalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متداول
تصویر متداول
jadi
دیکشنری فارسی به سواحیلی