جدول جو
جدول جو

معنی متخلص - جستجوی لغت در جدول جو

متخلص
کسی که لقب یا صفتی که معرف وی در شاعری باشد برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص
فرهنگ فارسی عمید
متخلص
(مُ تَ خَلْ لِ)
رهایی یافته. (آنندراج). نجات یافته و رهائی یافته و آزاد کرده. (ناظم الاطباء)، صاحب تخلص. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی. تخلص دارنده. (ناظم الاطباء). کسی که دارای نام شعری باشد: عمر بن ابراهیم متخلص به خیام. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تخلص شود
لغت نامه دهخدا
متخلص
نامیده کسی که دارای تخلص (نام شعری) باشد جمع متخلصین
تصویری از متخلص
تصویر متخلص
فرهنگ لغت هوشیار
متخلص
((مُ تَ خَ لِّ))
کسی که اسم یا لقبی در شاعری برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص
تصویری از متخلص
تصویر متخلص
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستخلص
تصویر مستخلص
خلاص شده، رهاشده، آزاد شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
کسی که در کاری به خصوص مهارت و بصیرت دارد، در پزشکی پزشکی که در رشته ای خاص تخصص یافته است، مختص، مخصوص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متخلق
تصویر متخلق
خوگرفته، عادت کرده به خلقی، خوش خوی، خوش خلق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متخلف
تصویر متخلف
خلاف کننده، لغزش کار، کسی که در عقب مانده است، واپس مانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متخلصه
تصویر متخلصه
متخلصه در فارسی مونث متخلص: نامیده مونث متخلص جمع متخلصات
فرهنگ لغت هوشیار
چهرنیتک چهر یافته، خوشخوی نیکرفتار آنکه خویی بپذیرد: متخلق به اخلاق حسنه، کسی که با دیگری خوشخویی کند جمع متخلقین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخلف
تصویر متخلف
عهد شکننده، خلاف کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
خاص گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلخص
تصویر متلخص
شرح و توصیف شده، پیدا و روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستخلص
تصویر مستخلص
رها شده، خلاص و آزاد شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
((مُ تَ خَ صِّ))
کارشناس، دارای تخصص، خاص شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستخلص
تصویر مستخلص
((مُ تَ لِ))
رهاکننده، آزادکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستخلص
تصویر مستخلص
((مُ تَ لَ))
رها شده، خلاص شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متخلف
تصویر متخلف
((مُ تَ خَ لِّ))
خلاف کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متخلل
تصویر متخلل
((مُ تَ خَ لِ))
دارای سوراخ ها، فضاهای خالی و حفره ها، سوراخ سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متخلق
تصویر متخلق
((مُ تَ خَ لِّ))
خوی و عادت دیگری را گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
کار آزموده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
Expert, Specialized, Specialist, Connoisseur, Specialist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
connaisseur, expert, spécialiste, spécialisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
uzman, uzmanlaşmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
ahli, spesialis, terampil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
विशेषज्ञ , विशेषज्ञ , विशेषज्ञ , विशेषीकृत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
intenditore, esperto, specialista, specializzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
експерт , фахівець , спеціаліст , спеціалізований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
conocedor, experto, especialista, especializado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
kenner, expert, specialist, gespecialiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
знаток , эксперт , специалист , специализированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
znawca, ekspert, specjalista, specjalistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
Kenner, Experte, Spezialist, spezialisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
conhecedor, especialista, especializado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متخصص
تصویر متخصص
감정가 , 전문가 , 전문가 , 전문적인
دیکشنری فارسی به کره ای