جدول جو
جدول جو

معنی متخلل

متخلل((مُ تَ خَ لِ))
دارای سوراخ ها، فضاهای خالی و حفره ها، سوراخ سوراخ
تصویری از متخلل
تصویر متخلل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متخلل

متخلل

متخلل
آن که خلال کند در دندان بعد طعام خوردن. (آنندراج) کسی که پس از خوردن، خلال در دندان کند. (ناظم الاطباء) ، خلل انداز. (آنندراج) (غیاث). و رجوع به تخلل شود
لغت نامه دهخدا

متخلف

متخلف
خلاف کننده، لغزش کار، کسی که در عقب مانده است، واپس مانده
متخلف
فرهنگ فارسی عمید

متخلق

متخلق
چهرنیتک چهر یافته، خوشخوی نیکرفتار آنکه خویی بپذیرد: متخلق به اخلاق حسنه، کسی که با دیگری خوشخویی کند جمع متخلقین
فرهنگ لغت هوشیار