- متحصن
- کسی که برای اعتراض یا در امان ماندن به جایی پناه برده است، کسی که در پناه کسی در آمده است
معنی متحصن - جستجوی لغت در جدول جو
- متحصن
- دژ پناه بستی بست نشین پیخست در حصن (حصار) در آمده، در پناه و حمایت کسی در آمده جمع متحصنین
- متحصن ((مُ تَ حَ صِّ))
- بست نشین، اعتصاب کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث متحصن
گرد آرنده، یابنده و جمع کننده
اندوهگین، دلتنگ و غمگین
در حصار شدن، اعتصاب
ویژگی مردی که زن گرفته، مرد زن دار
به جایی پناهنده شدن، بست نشستن، در حصار شدن، در جای استوار و محکم قرار گرفتن
مرد زن گرفته و نکاح کرده
جمع متحصن، دژ پناهان بست نشینان جمع متحصن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحصنه
بست نشستن، پناهیدن پناه گرفتن در جایی پناه گرفتن: و حاکم آنجا نزوال که از امری گرج بود با بسی نفر از عظمای از ناوران و غلبه گرجیان در آن متحصن شده بودند، در مکانی مقدس بست نشستن: عده ای از اهالی در تلگرافخانه متحصن شدند