- متانه (تَ)
درشت اندام و سخت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). صلب وقوی شدن. (از اقرب الموارد) ، درشت و بلند شدن زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، استوار شدن. (المصادر زوزنی) (ترجمان القرآن جرجانی ص 85). استوار و محکم شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به متانت شود
از ’ت ن ن’، قیاس کردن. (از اقرب الموارد). تان بینهما، قیاس و اندازه کرد میان هر دو. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
از ’ت ن ن’، قیاس کردن. (از اقرب الموارد). تان بینهما، قیاس و اندازه کرد میان هر دو. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
