جدول جو
جدول جو

معنی مت - جستجوی لغت در جدول جو

مت
(مُ)
به لهجۀ شیرازی من ترا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
که همچون مت ببوتن دل و ای ره
غریق العشق فی بحرالوداد.
حافظ (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
مت
(سَ وَ لَ)
دراز کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کشیدن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، کشیدن آب بی چرخ چاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نزدیکی جستن با کسی برای سببی. (زوزنی). نزدیکی جستن. (دهار). پیوند خویشی جستن. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مت
(مَ)
دوشاب و شیرۀ انگور و یا خرما. (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متینه
تصویر متینه
(دخترانه)
مؤنث متین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متین
تصویر متین
(پسرانه)
دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متی
تصویر متی
(پسرانه)
نام پدر یونس (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متن
تصویر متن
نویسه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متنفر
تصویر متنفر
بیزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متناوب
تصویر متناوب
پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متناظر
تصویر متناظر
همسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متناسب
تصویر متناسب
برازنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمم
تصویر متمم
پایان بخش، رساگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمول
تصویر متمول
توان گر، دارا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمنی
تصویر متمنی
خواهشمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متنوع
تصویر متنوع
گوناگون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متملق
تصویر متملق
چاپلوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمدن
تصویر متمدن
پیشرفته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمتع
تصویر متمتع
برخوردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متنفر بودن
تصویر متنفر بودن
بیزار بودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوجه
تصویر متوجه
روی آور، آگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متواتر
تصویر متواتر
پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
فروتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
پیاپی، پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
روی آور شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متورم
تصویر متورم
آماسیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
میانه، میانگین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوفی
تصویر متوفی
درگذشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
باز ایستادن، ایستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقق کردن
تصویر متوقق کردن
ایستاندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولد
تصویر متولد
زایچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولد شده
تصویر متولد شده
زاده شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولی
تصویر متولی
دست اندرکار، سرپرست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولیان
تصویر متولیان
دست اندرکاران، سرپرستان، کارگزاران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متین
تصویر متین
هشیوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمایز
تصویر متمایز
جدا
فرهنگ واژه فارسی سره