شبنم، رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
شبنم، رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
از ’ب ل ل’، ریزنده. (غیاث) (آنندراج) : چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل نی ز گفت خشک بل از بوی دل. مولوی. ، صحت یافته. (غیاث) (آنندراج) ، ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
از ’ب ل ل’، ریزنده. (غیاث) (آنندراج) : چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل نی ز گفت خشک بل از بوی دل. مولوی. ، صحت یافته. (غیاث) (آنندراج) ، ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
عیش و عشرت وفراغت باشد، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، خوشی، لذت، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تن رنج نادیده را ماژ نیست که با کاهلی ماژ انباز نیست، اسدی (یادداشت ایضاً)، در این محنت سرای شادی و غم که گاهی ماژ باشد گاه ماتم، اسدی (یادداشت ایضاً)، نش از آفرین ماژ و نزغم نژند نه شرم از نکوهش نه بیم از گزند، اسدی (یادداشت ایضاً)
عیش و عشرت وفراغت باشد، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، خوشی، لذت، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تن رنج نادیده را ماژ نیست که با کاهلی ماژ انباز نیست، اسدی (یادداشت ایضاً)، در این محنت سرای شادی و غم که گاهی ماژ باشد گاه ماتم، اسدی (یادداشت ایضاً)، نش از آفرین ماژ و نزغم نژند نه شرم از نکوهش نه بیم از گزند، اسدی (یادداشت ایضاً)
اثاث البیت. کاچال. رخت. رخت خانه. ماعون. قماش خانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عموماً به تمام اشیاء منقولی که در خانه مورد استفاده قرار می گیرد و یا برای تزیین خانه به کار می رود و خصوصاً به چهارپایه های به نسبت بزرگی اطلاق کنندکه از چوب و فلز و فنرهای نرم سازند و با پارچه های خوشرنگ یا پوست یا پلاستیک و جز آن آنها را پوشانند تا براحتی بر آن بتوان نشست: ارباب ثروت درداشتن مبل همی با هم تفاضل میکنند و تفاخر مینمایند. (المآثر و الاثار ص 113). دشک و بالش و درون مبلها هم از هوا پر شده بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 14)
اثاث البیت. کاچال. رخت. رخت خانه. ماعون. قماش خانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عموماً به تمام اشیاء منقولی که در خانه مورد استفاده قرار می گیرد و یا برای تزیین خانه به کار می رود و خصوصاً به چهارپایه های به نسبت بزرگی اطلاق کنندکه از چوب و فلز و فنرهای نرم سازند و با پارچه های خوشرنگ یا پوست یا پلاستیک و جز آن آنها را پوشانند تا براحتی بر آن بتوان نشست: ارباب ثروت درداشتن مبل همی با هم تفاضل میکنند و تفاخر مینمایند. (المآثر و الاثار ص 113). دشک و بالش و درون مبلها هم از هوا پر شده بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 14)
آبگیر باشد و آن را ژیر نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری)، تالاب و آبگیر و آب انبار و استخر، (از برهان) (ناظم الاطباء)، موژه: چو زلف خوبان در جویهاش مرزنگوش چو خط خوبان بر موژهاش سیسنبر، فرخی، ، غم و اندوه و مصیبت، (از برهان) (یادداشت لغت نامه)، رجوع به موی و مویه شود، سوس، (دستور الاخوان) (دهار)، رجوع به سوس شود، آوای موش هنگام دیدن گربه یا مار، - ماژ و موژ کردن، فریاد کردن موش هنگام دیدن گربه یا ماری که قصد او کرده باشد: کی مار ترسگین شود و گربه مهربان گر موش ماژ و موژ کند گاه درهمی، (منسوب به رودکی)، رجوع به ماژ و موژ شود
آبگیر باشد و آن را ژیر نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری)، تالاب و آبگیر و آب انبار و استخر، (از برهان) (ناظم الاطباء)، موژه: چو زلف خوبان در جویهاش مرزنگوش چو خط خوبان بر موژهاش سیسنبر، فرخی، ، غم و اندوه و مصیبت، (از برهان) (یادداشت لغت نامه)، رجوع به موی و مویه شود، سوس، (دستور الاخوان) (دهار)، رجوع به سوس شود، آوای موش هنگام دیدن گربه یا مار، - ماژ و موژ کردن، فریاد کردن موش هنگام دیدن گربه یا ماری که قصد او کرده باشد: کی مار ترسگین شود و گربه مهربان گر موش ماژ و موژ کند گاه درهمی، (منسوب به رودکی)، رجوع به ماژ و موژ شود
از ’ب ن ن’، مقیم و اقامت کننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کناس مبن، جای باش آهوان که دارای بوی پشکل بود. (ناظم الاطباء). که بوی پشکل آهوان دهد. گویند کناس مبن. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط)
از ’ب ن ن’، مقیم و اقامت کننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کناس مبن، جای باش آهوان که دارای بوی پشکل بود. (ناظم الاطباء). که بوی پشکل آهوان دهد. گویند کناس مبن. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط)
دعایی و نفرینی) مخفف مباد است. (غیاث) (انجمن آرا) (آنندراج) : حال ما این است در فقر و غنا هیچ مهمانی مبا مغرور ما. (مثنوی چ خاور ص 47). مر بشر را خود مبا جامۀ درست چون رهید از صبر در حین صدر جست. (مثنوی چ خاور ص 423). همه قصرها گو مبا زرنگار سپنجی سرا نیز آید به کار. هدایت (از آنندراج). و رجوع به مباد شود
دعایی و نفرینی) مخفف مباد است. (غیاث) (انجمن آرا) (آنندراج) : حال ما این است در فقر و غنا هیچ مهمانی مبا مغرور ما. (مثنوی چ خاور ص 47). مر بشر را خود مبا جامۀ درست چون رهید از صبر در حین صدر جست. (مثنوی چ خاور ص 423). همه قصرها گو مبا زرنگار سپنجی سرا نیز آید به کار. هدایت (از آنندراج). و رجوع به مباد شود
رودۀ گوسفند که از برنج و قیمه پر کرده پزند. (آنندراج). یکنوع طعامی که از رودۀ گوسپند پر کرده از مصالح سازند و مبار نیز گویند. (ناظم الاطباء) : رودۀ گند را کنند مبا بود آن نیز روزی غربا. یحیی کاشی (از آنندراج). رجوع به مبار شود
رودۀ گوسفند که از برنج و قیمه پر کرده پزند. (آنندراج). یکنوع طعامی که از رودۀ گوسپند پر کرده از مصالح سازند و مبار نیز گویند. (ناظم الاطباء) : رودۀ گند را کنند مبا بود آن نیز روزی غربا. یحیی کاشی (از آنندراج). رجوع به مبار شود
خواب یک مبل:خبرهای بسیار خوش و بدون تاخیر تعداد زیادی مبل:احترام و امتیاز شما روی مبل می نشینید:دیگران نسبت به شما بسیار توجه و احترام دارند. دیگران روی مبل نشسته اند:یک ملاقات ناگهانی - کتاب سرزمین رویاها مبلمان: خوشبختی خانوادگی در حال چیدن مبلمان: به زودی ازدواجی صورت خواهد گرفت و یا جابجایی مسکن خواهید داشت - لوک اویتنهاو
خواب یک مبل:خبرهای بسیار خوش و بدون تاخیر تعداد زیادی مبل:احترام و امتیاز شما روی مبل می نشینید:دیگران نسبت به شما بسیار توجه و احترام دارند. دیگران روی مبل نشسته اند:یک ملاقات ناگهانی - کتاب سرزمین رویاها مبلمان: خوشبختی خانوادگی در حال چیدن مبلمان: به زودی ازدواجی صورت خواهد گرفت و یا جابجایی مسکن خواهید داشت - لوک اویتنهاو