جدول جو
جدول جو

معنی ماورا - جستجوی لغت در جدول جو

ماورا
فراسو، فرا
تصویری از ماورا
تصویر ماورا
فرهنگ واژه فارسی سره
ماورا
پشت سر، آنچه در پشت چیزی قرار دارد
تصویری از ماورا
تصویر ماورا
فرهنگ فارسی عمید
ماورا
در پس و در عقب و از پی و در پی، آن روی و آنطرف، بمعنی ماسوا نیز آمده است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماورای
تصویر ماورای
فرای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ماوراء
تصویر ماوراء
((وَ))
پشت سر، آنچه در پس و پشت چیزی قرار دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داورا
تصویر داورا
(پسرانه)
دشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساورا
تصویر ساورا
(پسرانه)
امید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماورد
تصویر ماورد
(دخترانه)
ماءالورد، گلاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاورا
تصویر زاورا
بیچاره، دربدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راورا
تصویر راورا
خارپشت، جوجه تیغی، زافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماشرا
تصویر ماشرا
ورم و آماس دموی در پوست بدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماورد
تصویر ماورد
گلاب، عرق گل، عرقی که از یک قسم گل، معروف به گل محمدی یا گل گلاب می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
آنچه واقع شده، آنچه جاری شده، آنچه رخ داده، شرح حال، حادثه، پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
از ما الورد گلاب گلاب: گویی که مشاطه زبر فرق عروسان ماورد همی ریزد باریک بمقدار. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
اتفاق، حادثه، عارضه، کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته آماس خونی آماسی که ماده آن خون است گونه ای فلقمونیا که در صورت حاصل شود ورم دموی: از صداع و ماشرا و از خناق وز زکام و از جذام و از فواق. (مثنوی. چا. خاور. دفتر پنجم ص 307) توضیح این بیت در مثنوی چاپ نیکلسون نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
((جَ))
سرگذشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماورد
تصویر ماورد
((وَ))
گلاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماجرا
تصویر ماجرا
Escapades
دیکشنری فارسی به انگلیسی
приключения
دیکشنری فارسی به روسی
साहसिकता
دیکشنری فارسی به هندی