معنی ماجرا
- ماجرا((جَ))
- سرگذشت
واژههای مرتبط با ماجرا
ماجرا
- ماجرا
- آنچه واقع شده، آنچه جاری شده، آنچه رخ داده، شرح حال، حادثه، پیشامد
ماجرا
- ماجرا
- اتفاق، حادثه، عارضه، کیفیت
ماجرا
- ماجرا
- Escapades
ماجرا
- ماجرا
- peripécias
ماجرا
- ماجرا
- przygody
ماجرا
- ماجرا
- приключения
ماجرا
- ماجرا
- пригоди
ماجرا
- ماجرا
- avonturen
ماجرا
- ماجرا
- Abenteuer
