- مالنگا
ایستگاه موقتی گوسفندان در مراتع
معنی مالنگا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موتاب، ریسمان تاب، برای مثال وه کز استیلای نفس شالهنگ / همچو شالنگی ست واپس رفتنم (غضائری - لغتنامه - شالنگی)
گیاهی از خانوادۀ نعناع با برگ هایی باریک شبیه برگ ریحان و گل های آبی رنگ که تخم آن مصرف دارویی دارد
دفترچه یا ورق کاغذ که در آن حساب روزها و ماه ها را چاپ کنند، تقویم، گاه نامه
(لِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 14 هزارگزی جنوب رودسر و 2 هزارگزی جنوب باختر رحیم آباد در دامنه واقع است. ناحیه ایست با آب و هوای معتدل مرطوب و 338 تن سکنه، آب آنجا از نهر پل رود تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و چای و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است. عباس آباد نیز جزء بالنگا محسوب شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
بندری است در اسپانی (اندلس) بر کنار دریای روم (مدیترانه) که 324000 تن سکنه و کلیسائی از قرن 15 تا 18 میلادی و قلعۀ نظامی متعلق به قرن چهاردهم مسیحی دارد که بازماندۀ اقوام مغرب است، محصول آنجا شراب و کشمش و فرآورده های شیمیایی است، این شهر زادگاه پابلو پیکاسو نقاش معاصر می باشد، (از لاروس)، و رجوع به مالقه در همین لغت نامه شود
آنکه در حمان بدن اشخاص را مالش دهد دلاک: بتی کان همه مالش و تاب یافت به مالشگر آسایش و خواب یافت. (نظامی. گنجینه گنجوی 139)، آنکه با زنان ملاعبه کند
آنکه زود مریض شود، آنکه بر او از سرمای کم زکام افتد، بنایی که مصالح محکم ندارد
گیاهی از تیره نعناعیان شبیه بگیاه بادر نجبویه دارای برگها دراز و باریک و نوک تیز. گلهایش آبی یا بنفش یا سفید و کاسبرگهایش دو قطعه یی است
