جدول جو
جدول جو

معنی مافنگی

مافنگی((فَ))
کسی که زود مریض می شود، ضعیف، مردنی
تصویری از مافنگی
تصویر مافنگی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مافنگی

مافنگی

مافنگی
آنکه زود مریض شود، آنکه بر او از سرمای کم زکام افتد، بنایی که مصالح محکم ندارد
فرهنگ لغت هوشیار

مافنگی

مافنگی
آنکه زود مریض شود. آنکه بر او از سرمای کم، زکام افتد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، بنایی مافنگی، بنایی که مصالح محکم ندارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

ماشنگی

ماشنگی
دهی از دهستان رودخانه است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

مفنگی

مفنگی
مردنی و لاغر و ضعیف و آسیب پذیر و آماده و مستعد ابتلا به بیماریهای گوناگون
فرهنگ لغت هوشیار

مفنگی

مفنگی
مردنی و لاغر. ضعیف و آسیب پذیر. آماده و مستعد ابتلا به بیماریهای گوناگون. این صفت بیشتر برای انسان و به ندرت درباره حیوانات به کار می رود و ظاهراً آن را برای موجودات بیجان ابداً استعمال نمی کنند. (فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده)
لغت نامه دهخدا