شیرۀ درخت مصطکی که در دندان پزشکی برای قالب گیری و در نقاشی برای جلا کاربرد دارد، ملاتی مرکب از قیر و شن نرم که برای بستن شکاف ها و جلوگیری از رطوبت به کار می رود
شیرۀ درخت مصطکی که در دندان پزشکی برای قالب گیری و در نقاشی برای جلا کاربرد دارد، ملاتی مرکب از قیر و شن نرم که برای بستن شکاف ها و جلوگیری از رطوبت به کار می رود
به معنی شیر را ماست کردن. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج). با ارمنی مچنیم بلوچی مسته و طبری دماستن (چسبیدن) مقایسه شود. (حاشیۀ برهان چ معین) ، به معنی بستن و منجمد شدن هر چیز باشد. (برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا). ستبر شدن و منجمد گشتن چیزی. (ناظم الاطباء). بستن. منعقد شدن. سفت شدن. (روغن، چربی) (فرهنگ فارسی معین). بستن چنانکه روغن در تماس با آب سرد. بستن چنانکه روغن و پیه مذاب. بستن و منعقد شدن چنانکه چربو در هوای سرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به سرعت منعقد شدن چربی بر اثر سرما و کمی حرارت، عیب این روغن این است که توی دهن می ماسد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، در تداول عامه، صورت گرفتن. تحقق یافتن. (فرهنگ فارسی معین). - ماسیدن چیزی برای کسی، فایده برای او داشتن. (فرهنگ فارسی معین). ، مؤثر افتادن سخنی یا عملی: فرمایشهای شما نماسید. این حیلۀ شما نماسید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی به کسی رسیدن. در کاری توفیق یافتن، وقتی کودکان با یکدیگر قهر می کردند اگر کسی به هوای آشتی جلو می آمد، طرف هرگاه قصد ناز کردن داشت بدو می گفت آشتی نمی ماسد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، عقلم نمی ماسد، عقلم نمی رسد. نمی فهمم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مثل: پا، پای خر، دست، دست یاسه به این کار عقلم نمی ماسه (نمی ماسد). (امثال و حکم ص 494). رجوع به امثال و حکم شود. ، در شاهد زیر ظاهراً به معنی چسبیدن آمده است: و هرگاه او را بسایند به روده ها اندر ماسد و بخراشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
به معنی شیر را ماست کردن. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج). با ارمنی مچنیم بلوچی مسته و طبری دماستن (چسبیدن) مقایسه شود. (حاشیۀ برهان چ معین) ، به معنی بستن و منجمد شدن هر چیز باشد. (برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا). ستبر شدن و منجمد گشتن چیزی. (ناظم الاطباء). بستن. منعقد شدن. سفت شدن. (روغن، چربی) (فرهنگ فارسی معین). بستن چنانکه روغن در تماس با آب سرد. بستن چنانکه روغن و پیه مذاب. بستن و منعقد شدن چنانکه چربو در هوای سرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به سرعت منعقد شدن چربی بر اثر سرما و کمی حرارت، عیب این روغن این است که توی دهن می ماسد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، در تداول عامه، صورت گرفتن. تحقق یافتن. (فرهنگ فارسی معین). - ماسیدن چیزی برای کسی، فایده برای او داشتن. (فرهنگ فارسی معین). ، مؤثر افتادن سخنی یا عملی: فرمایشهای شما نماسید. این حیلۀ شما نماسید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی به کسی رسیدن. در کاری توفیق یافتن، وقتی کودکان با یکدیگر قهر می کردند اگر کسی به هوای آشتی جلو می آمد، طرف هرگاه قصد ناز کردن داشت بدو می گفت آشتی نمی ماسد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، عقلم نمی ماسد، عقلم نمی رسد. نمی فهمم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مثل: پا، پای خر، دست، دست یاسه به این کار عقلم نمی ماسه (نمی ماسد). (امثال و حکم ص 494). رجوع به امثال و حکم شود. ، در شاهد زیر ظاهراً به معنی چسبیدن آمده است: و هرگاه او را بسایند به روده ها اندر ماسد و بخراشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
مسأله. مسائله. رجوع به مسائله و مسأله شود: بر لوح وجود وی قلم تصرف آدمی امروز رفته است و بر تخت بخت اومسایله اکنون متکا ساخته است. (تاریخ بیهق ص 203)
مسأله. مسائله. رجوع به مسائله و مسأله شود: بر لوح وجود وی قلم تصرف آدمی امروز رفته است و بر تخت بخت اومسایله اکنون متکا ساخته است. (تاریخ بیهق ص 203)
نام قصبه و همچنین نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش مرکزی شهرستان فومن است. این دهستان در قسمت جنوب باختری بخش مرکزی فومن واقع است، منطقه ای است کوهستانی و هوای آن سردسیرسالم است. مرکز دهستان قصبه ماسوله است. این دهستان از 30 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 9000 تن سکنه دارد. قرای مهم آن عبارتند از: قصبۀ ماسوله، و قراء مسجدبر، هفتخوانی، سیاه ورود، توسه کله، زید، کیشه در. و بلوک آلیان که از چندین قریۀ کوچک کوهستانی تشکیل می شود جزء دهستان ماسوله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). طول آن 30 و عرض آن 12 هزارگز و مرکز آن ماسوله است که 1050 متر از سطح دریاارتفاع دارد. در جنوب ماسوله معدن آهن مهمی است که در قسمت مرتفعی واقع شده و طبقات آن در حدود 9 متر است و از دوره های قدیم استخراج می شده است. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 274). و رجوع به همین مأخذ شود
نام قصبه و همچنین نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش مرکزی شهرستان فومن است. این دهستان در قسمت جنوب باختری بخش مرکزی فومن واقع است، منطقه ای است کوهستانی و هوای آن سردسیرسالم است. مرکز دهستان قصبه ماسوله است. این دهستان از 30 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 9000 تن سکنه دارد. قرای مهم آن عبارتند از: قصبۀ ماسوله، و قراء مسجدبر، هفتخوانی، سیاه ورود، توسه کله، زید، کیشه در. و بلوک آلیان که از چندین قریۀ کوچک کوهستانی تشکیل می شود جزء دهستان ماسوله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). طول آن 30 و عرض آن 12 هزارگز و مرکز آن ماسوله است که 1050 متر از سطح دریاارتفاع دارد. در جنوب ماسوله معدن آهن مهمی است که در قسمت مرتفعی واقع شده و طبقات آن در حدود 9 متر است و از دوره های قدیم استخراج می شده است. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 274). و رجوع به همین مأخذ شود
قصبۀ مرکز دهستان ماسوله است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است. کوهستانی و سردسیر است و در حدود 6000 تن سکنه دارد. آب معدنی گازدار و انواع کانها از قبیل آهن و مس در کوههای ماسوله وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
قصبۀ مرکز دهستان ماسوله است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است. کوهستانی و سردسیر است و در حدود 6000 تن سکنه دارد. آب معدنی گازدار و انواع کانها از قبیل آهن و مس در کوههای ماسوله وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
جمع واژۀ مرسال. (منتهی الارب). رجوع به مرسال شود، جمع واژۀ مرسل. (دستورالاخوان) : احادیث مراسیل مقابل مسانید و مقاطیع. (یادداشت مؤلف). رجوع به مرسل شود
جَمعِ واژۀ مرسال. (منتهی الارب). رجوع به مِرسال شود، جَمعِ واژۀ مُرسَل. (دستورالاخوان) : احادیث مراسیل مقابل مسانید و مقاطیع. (یادداشت مؤلف). رجوع به مُرسَل شود
گیاهی است از تیره فرفیونیان و دارای ریشه های ضخیم و با نشاستۀ بسیار است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 239-241). گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی برافراشته و برخی گونه های درختچه ای و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه ای است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو می باشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج می کنند و ریشه های غده ای شکل آن به مصرف تغذیه می رسد. منهوت. (فرهنگ فارسی معین)
گیاهی است از تیره فرفیونیان و دارای ریشه های ضخیم و با نشاستۀ بسیار است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 239-241). گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی برافراشته و برخی گونه های درختچه ای و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه ای است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو می باشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج می کنند و ریشه های غده ای شکل آن به مصرف تغذیه می رسد. منهوت. (فرهنگ فارسی معین)
مال. دارایی: مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، (اصطلاح فقهی ومدنی) قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند، شامل دیون نمی شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی)
مال. دارایی: مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، (اصطلاح فقهی ومدنی) قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند، شامل دیون نمی شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی)
بستن منعقد شدن سفت شدن (روغن چربی) : روغن ماشین براثر هوای سرد ماسیده، ماست شدن شیر، صورت گرفتن تحقق یافتن: میان آنها آشتی نمی ماسد، یا ماسیدن چیزی برای کسی. فایده ای برای اوداشتن: بعد از این همه زحمت چیزی برای ما نمی ماسد (ماسه)
بستن منعقد شدن سفت شدن (روغن چربی) : روغن ماشین براثر هوای سرد ماسیده، ماست شدن شیر، صورت گرفتن تحقق یافتن: میان آنها آشتی نمی ماسد، یا ماسیدن چیزی برای کسی. فایده ای برای اوداشتن: بعد از این همه زحمت چیزی برای ما نمی ماسد (ماسه)
گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی بر افراشته و برخی گونه های درختچه یی و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه یی است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو میباشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج میکنند و ریشه های غده یی شکل آن بمصرف تغذیه میرسد منهوت
گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی بر افراشته و برخی گونه های درختچه یی و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه یی است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو میباشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج میکنند و ریشه های غده یی شکل آن بمصرف تغذیه میرسد منهوت