معنی ماسیدن تصویر ماسیدن ماسیدن ((دَ)) منجمد شدن، سفت شدن، صورت گرفتن، تحقق یافتن، فایده داشتنمنجمد شدن، سفت شدن، صورت گرفتن، تحقق یافتن، فایده داشتن فرهنگ فارسی معین