از ’م ٔی’، در محیط المحیط آرد: المئه و المائه (م ء) به افزودن الف در خط نه در لفظ، بمعنی ’ده تا ده’ و آن اسمی است که بدان وصف کنند... رجوع به دو مادۀ قبل شود
از ’م ٔی’، در محیط المحیط آرد: المئه و المائه (م ِ ءَ) به افزودن الف در خط نه در لفظ، بمعنی ’ده تا ده’ و آن اسمی است که بدان وصف کنند... رجوع به دو مادۀ قبل شود
کیفیتی که از چشیدن یا نوشیدن چیزی احساس شود مثل شوری، تلخی و شیرینی، طعم، کنایه از خوراک مختصری که با شراب می خورند، کنایه از بهره، نصیب مزه دادن (داشتن): کنایه از خوشایند بودن
کیفیتی که از چشیدن یا نوشیدن چیزی احساس شود مثل شوری، تلخی و شیرینی، طعم، کنایه از خوراک مختصری که با شراب می خورند، کنایه از بهره، نصیب مزه دادن (داشتن): کنایه از خوشایند بودن
از کرات آسمانی که در هر ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و۴۴ دقیقه یک بار به دور زمین می گردد و از خورشید کسب نور می کند، قمر، واحد اندازه گیری زمان برابر با یک دوازدهم سال، کنایه از زیبا، در گاه شماری ایران قدیم، روز دوازدهم از هر ماه شمسی، کنایه از زیبا، پسوند متصل به واژه به معنای دل انگیز مثلاً ماه پیکر، ماه منظر، در آیین زردشتی ایزد روز دوازدهم از هر ماه، روز دوازدهم از هر ماه خورشیدی، ماه روز، برای مثال ماه روز ای به روی خوب چو ماه / بادۀ لعل مشک بوی بخواه ی گشت روشن چو ماه بزم که گشت / نام این روز ماه و روی تو ماه (مسعودسعد - ۵۴۸) ماه برکوهان: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو لحن ماه برکوهان گشادی / زبانش ماه برکوهان نهادی (نظامی۲ - ۲۰۳) ماه به ماه: ماهیانه، ماهانه، هر ماه، از این ماه به آن ماه ماه تمام: ماه شب چهاردهم از تقویم قمری، بدر ماه روزه: ماه نهم سال قمری، ماه روزه، ماه صیام، رمضان المبارک، ماه مبارک، رمضان ماه قمری: مدت بین رؤیت هلال ماه تا هلال دیگر، تقریباً برابر با ۵/۲۹ شبانه روز ماه مبارک: ماه نهم سال قمری، ماه روزه، ماه صیام، رمضان المبارک، رمضان ماه نو: ماه شب اول از تقویم قمری، هلال
از کرات آسمانی که در هر ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و۴۴ دقیقه یک بار به دور زمین می گردد و از خورشید کسب نور می کند، قمر، واحد اندازه گیری زمان برابر با یک دوازدهم سال، کنایه از زیبا، در گاه شماری ایران قدیم، روز دوازدهم از هر ماه شمسی، کنایه از زیبا، پسوند متصل به واژه به معنای دل انگیز مثلاً ماه پیکر، ماه منظر، در آیین زردشتی ایزد روز دوازدهم از هر ماه، روز دوازدهم از هر ماه خورشیدی، ماه روز، برای مِثال ماه روز ای به روی خوب چو ماه / بادۀ لعل مشک بوی بخواه ی گشت روشن چو ماه بزم که گشت / نام این روز ماه و روی تو ماه (مسعودسعد - ۵۴۸) ماه برکوهان: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مِثال چو لحن ماه برکوهان گشادی / زبانش ماه برکوهان نهادی (نظامی۲ - ۲۰۳) ماه به ماه: ماهیانه، ماهانه، هر ماه، از این ماه به آن ماه ماه تمام: ماه شب چهاردهم از تقویم قمری، بدر ماه روزه: ماه نهم سال قمری، ماه روزه، ماه صیام، رمضان المبارک، ماه مبارک، رمضان ماه قمری: مدت بین رؤیت هلال ماه تا هلال دیگر، تقریباً برابر با ۵/۲۹ شبانه روز ماه مبارک: ماه نهم سال قمری، ماه روزه، ماه صیام، رمضان المبارک، رمضان ماه نو: ماه شب اول از تقویم قمری، هلال
جای گل آلود و تیره. (از اقرب الموارد). حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه. (قرآن از اقرب الموارد). و عین حامیه نیز خوانده شده است. (اقرب الموارد)
جای گل آلود و تیره. (از اقرب الموارد). حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه. (قرآن از اقرب الموارد). و عین حامیه نیز خوانده شده است. (اقرب الموارد)
صد جمع مئات. مئون مئین. توضیح مائه باید نوشت کما فی اللسان و شرح الشافیه للرضی و جمع الجوامع 239- 238: 3) ولی در رسم الخط عربی مئه نیز متداول است، قرن سده: مائه هیجدهم میلادی
صد جمع مئات. مئون مئین. توضیح مائه باید نوشت کما فی اللسان و شرح الشافیه للرضی و جمع الجوامع 239- 238: 3) ولی در رسم الخط عربی مئه نیز متداول است، قرن سده: مائه هیجدهم میلادی
ترکی پستان (بزبان کودکان) پستان. یا ممه را لولو برد. بهنگام از شیر گرفتن کودکان نوک پستان مادر را سیاه کنند و چیزی تلخ مالند چون بچه خواهد بمکد از طعم آن متاذی شود بدو گویند: ممه را لولو برد، فایده و امر نیک متوقع از بین رفت
ترکی پستان (بزبان کودکان) پستان. یا ممه را لولو برد. بهنگام از شیر گرفتن کودکان نوک پستان مادر را سیاه کنند و چیزی تلخ مالند چون بچه خواهد بمکد از طعم آن متاذی شود بدو گویند: ممه را لولو برد، فایده و امر نیک متوقع از بین رفت
مدت در فارسی: گای زیم زمان گاه مده در فارسی: کلاهه ابر کش، فرو بردن کلک: در آمه (دوات) آن مقدار از مرکب که بوسیله آن مدی توان کشید: و مده از دوات چنان بردارد که پشت قلم با صحرا دارد دلیل بر آن سو کند
مدت در فارسی: گای زیم زمان گاه مده در فارسی: کلاهه ابر کش، فرو بردن کلک: در آمه (دوات) آن مقدار از مرکب که بوسیله آن مدی توان کشید: و مده از دوات چنان بردارد که پشت قلم با صحرا دارد دلیل بر آن سو کند
قمر زمین، سیاره کوچکی که به دور خود و دور زمین می گردد و از خورشید نور می گیرد، ماه نهم بارداری یا زمان زایمان، در ایران قدیم روز دوازدهم از هر ماه شمسی، معشوق زیباروی، زیبا، قشنگ
قمر زمین، سیاره کوچکی که به دور خود و دور زمین می گردد و از خورشید نور می گیرد، ماه نهم بارداری یا زمان زایمان، در ایران قدیم روز دوازدهم از هر ماه شمسی، معشوق زیباروی، زیبا، قشنگ