جدول جو
جدول جو

معنی مزه

مزه((مَ زِ))
طعم و چاشنی، خوراکی مختصر که با مشروب خورند، لذت غذا
مزه دهان کسی را فهمیدن: کنایه از مقصود او را فهمیدن، به قصد او پی بردن
تصویری از مزه
تصویر مزه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مزه

مزه

مزه
کیفیتی که از چشیدن یا نوشیدن چیزی احساس شود مثل شوری، تلخی و شیرینی، طعم، کنایه از خوراک مختصری که با شراب می خورند، کنایه از بهره، نصیب
مزه دادن (داشتن): کنایه از خوشایند بودن
مزه
فرهنگ فارسی عمید