معنی مسه - فرهنگ فارسی معین
معنی مسه
مسه((مَ سِّ))
قسمی چکش که زرگران به کار برند مسه آغو: چکشی است که کف آن محدب است مسه چهارسو: چکشی است چهار پهلو مسه هوله: (حوله) قسمی چکش
تصویر مسه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مسه
مسه
مسه
قسمی چکش که زرگران بکار برند یامسه آغو. چکشی است که کف آن محدب است. یا مسه چهارسو. چکشی است چهارپهلو. یا مسه هوله (حوله)، قسمی چکش
فرهنگ لغت هوشیار
مسه
مسه
به اصطلاح زرگران قسمی از چکش است. (فرهنگ نظام). - مسه آغو، چکشی است که کف آن محدب است. (فرهنگ نظام). - مسه چهارسو، چکش چهارپهلو است. (فرهنگ نظام). - مسه هوله، قسمی از چکش چهارپهلو است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
دسه
دسه
تتمه ریسمان و ابریشمی که پس از آن که جولاهه جامه تافته را از آن ببرد بعرض کار در نورد بماند، گلوله ریسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.