جمع واژۀ مأخذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود، دامها. (از اقرب الموارد). - مآخذالطیر، دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). جاهایی که مرغان را گیرند. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ مَأخَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود، دامها. (از اقرب الموارد). - مآخذالطیر، دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). جاهایی که مرغان را گیرند. (از اقرب الموارد)
از ’أخ ذ’، گیرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). گیرنده و اخذ کننده و گزیننده و پسنده و اختیار کننده. (ناظم الاطباء) ، همراهی کننده. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) ، آماده کننده و طبخ کننده طعام. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آغاز کننده. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
از ’أخ ذ’، گیرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). گیرنده و اخذ کننده و گزیننده و پسنده و اختیار کننده. (ناظم الاطباء) ، همراهی کننده. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) ، آماده کننده و طبخ کننده طعام. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آغاز کننده. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
مکان اخذ، جایی که چیزی رااز آن گیرند، محل صدور چیزی، جمع ماخذ، خاستگاه ها سرچشمه ها سرچشمه خاستگاه گرفتگاه، روش جمع ماخذ منابع سرچشمه ها: ماخذ تحقیقات تاریخی. جایی که از آن چیزی گیرند، مسلک روش، منبع اساس: ماخذ این قول کتاب... است جمع ماخذ
مکان اخذ، جایی که چیزی رااز آن گیرند، محل صدور چیزی، جمع ماخذ، خاستگاه ها سرچشمه ها سرچشمه خاستگاه گرفتگاه، روش جمع ماخذ منابع سرچشمه ها: ماخذ تحقیقات تاریخی. جایی که از آن چیزی گیرند، مسلک روش، منبع اساس: ماخذ این قول کتاب... است جمع ماخذ