جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متخذ

متخذ

متخذ
از ’أخ ذ’، گیرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). گیرنده و اخذ کننده و گزیننده و پسنده و اختیار کننده. (ناظم الاطباء) ، همراهی کننده. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) ، آماده کننده و طبخ کننده طعام. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آغاز کننده. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

ماخذ

ماخذ
مکان اخذ، جایی که چیزی رااز آن گیرند، محل صدور چیزی، جمع ماخذ، خاستگاه ها سرچشمه ها سرچشمه خاستگاه گرفتگاه، روش جمع ماخذ منابع سرچشمه ها: ماخذ تحقیقات تاریخی. جایی که از آن چیزی گیرند، مسلک روش، منبع اساس: ماخذ این قول کتاب... است جمع ماخذ
فرهنگ لغت هوشیار

متخذه

متخذه
متخذه در فارسی مونث متخذ: گرفته بر گرفته متخذه در فارسی مونث متخذ: گیرنده مونث متخذ: آرا متخذه جمع متخذات. مونث متخذ جمع متخذات
فرهنگ لغت هوشیار