معنی آخذ - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با آخذ
آخذ
- آخذ
- گیرنده. ج، آخذین، شتری که بفربهی آغازیده باشد، اشتری که دندان آن شروع ببرآمدن کرده باشد، شیر که زبان بگزد از شدت ترشی، آنکه چشم دردگن دارد
لغت نامه دهخدا
آخه
- آخه
- کلمه ایست که بهنگام دست یافتن بر فراغت و آسایش پس از رنج و ناراحتی گویند آخه، کلمه ایست حاکی از درد یا نا خوشی
فرهنگ لغت هوشیار
آخر
- آخر
- عاقبت سرانجام، بازپسین، درآخر، پایان، فرجام، خاتمه، نهایت
فرهنگ لغت هوشیار