با پیمانه سنجیده. مکیّل. (منتهی الارب). مکیول. (منتهی الارب) : اکتیال، پیموده فاستدن. (تاج المصادر بیهقی) ، طی کرده. سپرده: ز خاور همی آمد این، آن ز روم بسی یافته رنج و پیموده بوم. اسدی. - پیموده شدن، گذشتن. سپری شدن: پیموده شد از گنبد بر من چهل و دو جویای خرد گشت مرا نفس سخنور. ناصرخسرو
با پیمانه سنجیده. مکیّل. (منتهی الارب). مکیول. (منتهی الارب) : اکتیال، پیموده فاستدن. (تاج المصادر بیهقی) ، طی کرده. سپرده: ز خاور همی آمد این، آن ز روم بسی یافته رنج و پیموده بوم. اسدی. - پیموده شدن، گذشتن. سپری شدن: پیموده شد از گنبد بر من چهل و دو جویای خرد گشت مرا نفس سخنور. ناصرخسرو
گروهی از خوارج عجارده اند که یاران و پیروان میمون بن عمران میباشند. قائل به قدر هستند یعنی افعال بندگان را به قدرت آنان اسناد دهند و میگویند استطاعت مقدم بر فعل است و خداوند خیرخواهد نه شر و معصیت نخواهد چنانچه معتزله گویند. و کودکان کفار در بهشت جای دارند و نکاح نوادۀ پسری و دختری را جایز شمرندو همچنین نکاح برادرزاده و خواهرزاده را. و سورۀ یوسف (ع) را منکرند و آن را افسانه ای بیش نپندارند و گویند قرآن باید از افسانۀ فسق عاری باشد. (از شرح مواقف در آخر الموقف السادس) (از تعریفات جرجانی) یکی از فرق اسمعیلیه که پیروان عبدالله بن میمون قداح میباشند و این فرقه را نباید با فرقۀ میمونیۀ عجارده که از خوارجند اشتباه کرد. (خاندان نوبختی ص 265)
گروهی از خوارج عجارده اند که یاران و پیروان میمون بن عمران میباشند. قائل به قدر هستند یعنی افعال بندگان را به قدرت آنان اسناد دهند و میگویند استطاعت مقدم بر فعل است و خداوند خیرخواهد نه شر و معصیت نخواهد چنانچه معتزله گویند. و کودکان کفار در بهشت جای دارند و نکاح نوادۀ پسری و دختری را جایز شمرندو همچنین نکاح برادرزاده و خواهرزاده را. و سورۀ یوسف (ع) را منکرند و آن را افسانه ای بیش نپندارند و گویند قرآن باید از افسانۀ فسق عاری باشد. (از شرح مواقف در آخر الموقف السادس) (از تعریفات جرجانی) یکی از فرق اسمعیلیه که پیروان عبدالله بن میمون قداح میباشند و این فرقه را نباید با فرقۀ میمونیۀ عجارده که از خوارجند اشتباه کرد. (خاندان نوبختی ص 265)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری، واقع در 40000گزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 125 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری، واقع در 40000گزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 125 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا ازشهرستان رشت، واقع در 6000 گزی باختر لشت نشا، کنارراه شوسۀ لشت نشا به کوچصفهان، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 365 تن سکنه، آب آن از نورود از سفیدرود، محصول آنجا برنج، چای و ابریشم، شغل اهالی زراعت و مکاری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا ازشهرستان رشت، واقع در 6000 گزی باختر لشت نشا، کنارراه شوسۀ لشت نشا به کوچصفهان، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 365 تن سکنه، آب آن از نورود از سفیدرود، محصول آنجا برنج، چای و ابریشم، شغل اهالی زراعت و مکاری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان فومن، کنار راه شوسۀ صومعه سرا به رشت. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2800 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسوله. محصول آنجا برنج و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان فومن، کنار راه شوسۀ صومعه سرا به رشت. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2800 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسوله. محصول آنجا برنج و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
با پیمانه سنجیده مکیل: اکتیال پیموده فاستدن: زمان از دهر بحرکات فلک بحرکات پیموده است که نام آن روز و شب و ماه سال و جز آنست و دهر زمان تا پیموده که مراو را آغاز و انجام نیست، طی کرده سپرده: زخاور همی آمد این آن ز روم بسی یافته رنج و پیموده بوم. (گرشا. لغ)
با پیمانه سنجیده مکیل: اکتیال پیموده فاستدن: زمان از دهر بحرکات فلک بحرکات پیموده است که نام آن روز و شب و ماه سال و جز آنست و دهر زمان تا پیموده که مراو را آغاز و انجام نیست، طی کرده سپرده: زخاور همی آمد این آن ز روم بسی یافته رنج و پیموده بوم. (گرشا. لغ)