کمی. اندکی. مقداری به غایت قلیل. مختصری. ذره ای. خرده ای: خاقانی است جوجو در آرزوی او او خود به نیم جونکند آرزوی من. خاقانی. سرم که نیم جو ارزد به نزد همت تو ببخشش زر و دستار بس گرانبار است. خاقانی. به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است. حافظ. قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آن کس که از خرد عاری است. حافظ
کمی. اندکی. مقداری به غایت قلیل. مختصری. ذره ای. خرده ای: خاقانی است جوجو در آرزوی او او خود به نیم جونکند آرزوی من. خاقانی. سرم که نیم جو ارزد به نزد همت تو ببخشش زر و دستار بس گرانبار است. خاقانی. به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است. حافظ. قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آن کس که از خرد عاری است. حافظ
معرب لیمو، ثمری معروف، لیمو، و فیه بادزهریه تقاوم بها السموم کلها کثیرهالمنافع، (منتهی الارب)، ضریر انطاکی آرد: الاصلی منه هو المستدیر الصغیر المصفرعند استوائه الرقیق القشر و غیره مرکب، اما علی الاترج و هو الاستیوب المعروف بمصر بالحماض الشعیری او علی النارنج و هو الموسوم بالمراکبی و اجوده الاصلی المستدیر المشتمل علی خطوط ممایلی اصله تنتهی الی نقطه و هو مرکب القوی فقشره حار یابس فی الثالثه و بزره فی الثانیه او الاولی و حماضه بارد فی الثانیه بجملته یطفی ٔ اللهیب و الصداع و العطش و القی ٔ و الغثیان و فساد الغذاء و ما یحدث من الحارین و یقاوم السموم کلها خصوصاً بعد التنقیه و یفتح الشاهیه و یعدل الخلط و یکسر سورهالتخم و فسادالاغذیه اکلاً و قشره اشد مقاومه للسموم و بزره اعظم حتی قیل انه یبلغ رتبه الاترج و القول بانه یقطع النسل شیاع عامی و کل ماخف قشره وکان نقیاً من الاغشیه حل المغص و الریاح حتی الایلاوس و ان جفف بجملته و سحق مع وزنه من السکر، و استعمل ازال البخار و الدوخه و فتح السدد و فی بزره تفریح عظیم و حماضه یجلو الکلف و البهق و النمش و الحکه خصوصاً بالقلی و الشیرج و ان جمع ورقه و زهره و قشره فی معجون عادل الیاقوت فی تفریحه و هو خیر من الخل للمرضی و ماؤه یحل الجواهر اذا جعلت فیه و ان حل فیه الودع و اضیف الیه النوشادر جلاالبهق و حیاو اذا اخذ مملو حاقوی المعده و ازال ما فیها من الوخم و هو یهیج السعال و یضعف العصب و القوی و یضر المبرودین، و یصلحه العسل و او السکر و شربه بزره الی ثلاثه و قشره اربعه و مائه و ثمانیه عشر و من خواصه: ازاله الزکام شماً و ان الصغیر منه اذا دلکت به الانثیان فی الحمام قبل البلوغ منعالشیب، (تذکرۀ ضریر انطاکی ص 293)، - لیمون بوصفیر، نام نارنج است در تداول عامۀ عرب کنونی، (المنجد)
معرب لیمو، ثمری معروف، لیمو، و فیه بادزهریه تقاوم بها السموم کلها کثیرهالمنافع، (منتهی الارب)، ضریر انطاکی آرد: الاصلی منه هو المستدیر الصغیر المصفرعند استوائه الرقیق القشر و غیره مرکب، اما علی الاترج و هو الاستیوب المعروف بمصر بالحماض الشعیری او علی النارنج و هو الموسوم بالمراکبی و اجوده الاصلی المستدیر المشتمل علی خطوط ممایلی اصله تنتهی الی نقطه و هو مرکب القوی فقشره حار یابس فی الثالثه و بزره فی الثانیه او الاولی و حماضه بارد فی الثانیه بجملته یطفی ٔ اللهیب و الصداع و العطش و القی ٔ و الغثیان و فساد الغذاء و ما یحدث من الحارین و یقاوم السموم کلها خصوصاً بعد التنقیه و یفتح الشاهیه و یعدل الخلط و یکسر سورهالتخم و فسادالاغذیه اکلاً و قشره اشد مقاومه للسموم و بزره اعظم حتی قیل انه یبلغ رتبه الاترج و القول بانه یقطع النسل شیاع عامی و کل ماخف قشره وکان نقیاً من الاغشیه حل المغص و الریاح حتی الایلاوس و ان جفف بجملته و سحق مع وزنه من السکر، و استعمل ازال البخار و الدوخه و فتح السدد و فی بزره تفریح عظیم و حماضه یجلو الکلف و البهق و النمش و الحکه خصوصاً بالقلی و الشیرج و ان جمع ورقه و زهره و قشره فی معجون عادل الیاقوت فی تفریحه و هو خیر من الخل للمرضی و ماؤه یحل الجواهر اذا جعلت فیه و ان حل فیه الودع و اضیف الیه النوشادر جلاالبهق و حیاو اذا اخذ مملو حاقوی المعده و ازال ما فیها من الوخم و هو یهیج السعال و یضعف العصب و القوی و یضر المبرودین، و یصلحه العسل و او السکر و شربه بزره الی ثلاثه و قشره اربعه و مائه و ثمانیه عشر و من خواصه: ازاله الزکام شماً و ان الصغیر منه اذا دلکت به الانثیان فی الحمام قبل البلوغ منعالشیب، (تذکرۀ ضریر انطاکی ص 293)، - لیمون بوصفیر، نام نارنج است در تداول عامۀ عرب کنونی، (المنجد)
دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در نه هزارگزی جنوب باختری رودسر و سه هزارگزی شمال خاوری املش، کنار شوسۀ املش به رودسر. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 200 تن سکنه. آب آن از شلمانرود. محصول آنجا برنج و چای و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در نه هزارگزی جنوب باختری رودسر و سه هزارگزی شمال خاوری املش، کنار شوسۀ املش به رودسر. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی و دارای 200 تن سکنه. آب آن از شلمانرود. محصول آنجا برنج و چای و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در هشت هزار گزی خاور گرمی و دوهزارگزی شوسۀ بیله سوار به گرمی، کوهستانی گرمسیر، دارای 7 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در هشت هزار گزی خاور گرمی و دوهزارگزی شوسۀ بیله سوار به گرمی، کوهستانی گرمسیر، دارای 7 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
منسوب به لیمو، به رنگ پوست لیمو، زردی روشن، رنگ زرد چون رنگ لیموئی و حسن لیموئی که اهل هند آن را چنیک برن گویند، ملا مفید بلخی راست: چهره ام دور از بهار خطش شد خزان همچو رنگ لیموئی، (آنندراج)، قاری این والای لیموئی به غایت روبرست (؟) من ندانم از چه شد اینگونه نارنجی مزاج، نظام قاری (دیوان البسه ص 54)، ، گرد و خرد، به حجم و شکل لیمو: پستانی لیموئی، پستانهای لیموئی، لیموفروش
منسوب به لیمو، به رنگ پوست لیمو، زردی روشن، رنگ زرد چون رنگ لیموئی و حسن لیموئی که اهل هند آن را چنیک برن گویند، ملا مفید بلخی راست: چهره ام دور از بهار خطش شد خزان همچو رنگ لیموئی، (آنندراج)، قاری این والای لیموئی به غایت روبرست (؟) من ندانم از چه شد اینگونه نارنجی مزاج، نظام قاری (دیوان البسه ص 54)، ، گرد و خرد، به حجم و شکل لیمو: پستانی لیموئی، پستانهای لیموئی، لیموفروش
دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان فومن، کنار راه شوسۀ صومعه سرا به رشت. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2800 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسوله. محصول آنجا برنج و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان فومن، کنار راه شوسۀ صومعه سرا به رشت. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 2800 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسوله. محصول آنجا برنج و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
قسمی از مرکبات و آن دو گونه بود: ترش و شیرین، لیموی شیرین، خاص ایران است و آن به درشتی نارنج و پرتقال است با پوست زرد روشن و صاف و بی دندانه، لیموی ترش، قسمی از مرکبات و ترشابه هاست که در ولایت ساحلی بحر خزر و فارس و عمان روید و آنچه در فارس روید کوچکتر اما باعطرتر ازآن گیلان و مازندران باشد و هر درختی پنج تا شش هزار دانه از آن بار آرد و آن به انواع باشد، لیموی آب که در نهایت لطافت و خوشبوئی و شادابی است با پوستی سخت و نازک از شیراز آرند و لیموی عمانی و جز آن، آب لیموی ترش، دافع سموم و مقوی قلب است، لیمو ترش سواحل خزر، اندکی درشت تر از لیموی ترش فارس و با پوستی ستبر و نوکی کشیده است، صاحب انجمن آرا گوید: چون اصل آن از عربستان خاصه از مدینه به ایران آمده، آن را پارسیان مدنی گویند، (انجمن آرا)، لیمون، و رجوع به لیمون شود، صاحب اختیارات بدیعی آرد: صاحب منهاج گوید: مانند اترج بود و فعل وی در دماغ قوی بود، پوست وی و ورق وی گرم وخشک بود، در اول و حماض وی مانند حماض اترج است و در منفعت و قوت بلکه اقوی بود و نشاید که با پوست آب از وی بگیرند، لیکن مقشر باید کرد، بعد از آن آب از وی بگیرند تا عصارۀ قشر وی با وی نیامیزد که برودت وی را بشکند، حکیم مؤمن در تحفه آرد: در جمیع خواص مانند ترنج و پوست زرد او در دوم گرم و خشک و مقوی معده و دل و قابض و محرک کیفیت اخلاط ردیه و پادزهر سموم مشروبه و ملذوعه و در سایر افعال قایم مقام پوست ترنج است و آنچه مابین پوست زرد و ترشی است، در افعال مانند گوشت ترنج و ترشی او در دوم سرد و خشک و مقوی معده، حار و لطیف و بسیار جالی و قاطع اخلاط غلیظه و لزجه و ملطف آن و جالی بهق سیاه و کلف و قوبا و مسکن غلیان خون و صفرا و التهاب معده و جهت تبهای حارۀ دموی و صفراوی و عفونت خون و بثور و شرا و حصف و دمل و ورم حلق و لهاه و کرب و غم و قی صفراوی و غثیان و تقلب طعام و بد گذشتن اطعمه چرب و جذب مواد حاره جگر و معده و جهت درد سر و دوار و سدد که از بخار اخلاط غلیظ باشد و خفقان سوداوی و غب خالص و غیرخالص وخمار و سموم هوا و ادویۀ قتاله مفید و در اکثر امور قایم مقام سرکه و جهت مریض بهتر از آن است و مضر عصب و صاحب سرفه و باردالمزاج و اکثار او در خلای معده و مضعف امعاء و مورث پیچش، و مصلحش شکر و عسل است وچون جواهر را به آب لیمو بخیسانند حل شود و ضماد ودع (؟) محلول به آب لیمو با نوشادر در اندک زمانی دافع بهق و آثار جلد است، و تخم او در دوم گرم و در آخراول خشک و در رفع سموم مانند دانۀ ترنج و تفریح اوبه غایت عظیم و قدر شربتش یک درهم تا دو درهم است با آب گرم و با شراب و باید مقشر از پوست باشد و خائیدن دانۀ او رافع بی حسی دندان است که از ترشی او بهم رسیده باشد و لیموی به نمک پرورده مقوی معده و باعث خوشبویی آروغ است و لیموی شیرین در منافع بسیار ضعیفتر است، اما مضر عصب نیست و به دستور آنچه پیوند به درخت نارنج و ترنج کرده باشند قریب الفعل اند به او، وهمچنین است آنچه معروف است به مرکب و چون لیمو را بتمامه خشک کرده با وزن او شکر بسایند جهت منع صعود بخارات و تفتیح سدد بیعدیل و برگ لیمو در تفریح ضعیف تر از برگ ترنج است، (تحفۀ حکیم مؤمن) : کز خاک دو تخم می پدید آید این خوش خرما آن ترش لیمو، ناصرخسرو، و درختان میوه دار ... چون ترنج و نارنج و بادرنگ و لیمو ... در بوستان آورد (نوروزنامه)، لیمو، معروف و خواص ترنج دارد، (نزههالقلوب)، سمندی ز لیمو شدش اختیار که گردد به آن سنگ ریزه سوار، بسحاق اطعمه، و رجوع به لیمون شود، مجازاً پستان معشوق
قسمی از مرکبات و آن دو گونه بود: ترش و شیرین، لیموی شیرین، خاص ایران است و آن به درشتی نارنج و پرتقال است با پوست زرد روشن و صاف و بی دندانه، لیموی ترش، قسمی از مرکبات و ترشابه هاست که در ولایت ساحلی بحر خزر و فارس و عمان روید و آنچه در فارس روید کوچکتر اما باعطرتر ازآن گیلان و مازندران باشد و هر درختی پنج تا شش هزار دانه از آن بار آرد و آن به انواع باشد، لیموی آب که در نهایت لطافت و خوشبوئی و شادابی است با پوستی سخت و نازک از شیراز آرند و لیموی عمانی و جز آن، آب لیموی ترش، دافع سموم و مقوی قلب است، لیمو ترش سواحل خزر، اندکی درشت تر از لیموی ترش فارس و با پوستی ستبر و نوکی کشیده است، صاحب انجمن آرا گوید: چون اصل آن از عربستان خاصه از مدینه به ایران آمده، آن را پارسیان مدنی گویند، (انجمن آرا)، لیمون، و رجوع به لیمون شود، صاحب اختیارات بدیعی آرد: صاحب منهاج گوید: مانند اترج بود و فعل وی در دماغ قوی بود، پوست وی و ورق وی گرم وخشک بود، در اول و حماض وی مانند حماض اترج است و در منفعت و قوت بلکه اقوی بود و نشاید که با پوست آب از وی بگیرند، لیکن مقشر باید کرد، بعد از آن آب از وی بگیرند تا عصارۀ قشر وی با وی نیامیزد که برودت وی را بشکند، حکیم مؤمن در تحفه آرد: در جمیع خواص مانند ترنج و پوست زرد او در دوم گرم و خشک و مقوی معده و دل و قابض و محرک کیفیت اخلاط ردیه و پادزهر سموم مشروبه و ملذوعه و در سایر افعال قایم مقام پوست ترنج است و آنچه مابین پوست زرد و ترشی است، در افعال مانند گوشت ترنج و ترشی او در دوم سرد و خشک و مقوی معده، حار و لطیف و بسیار جالی و قاطع اخلاط غلیظه و لزجه و ملطف آن و جالی بهق سیاه و کلف و قوبا و مسکن غلیان خون و صفرا و التهاب معده و جهت تبهای حارۀ دموی و صفراوی و عفونت خون و بثور و شرا و حصف و دمل و ورم حلق و لهاه و کرب و غم و قی صفراوی و غثیان و تقلب طعام و بد گذشتن اطعمه چرب و جذب مواد حاره جگر و معده و جهت درد سر و دوار و سدد که از بخار اخلاط غلیظ باشد و خفقان سوداوی و غب خالص و غیرخالص وخمار و سموم هوا و ادویۀ قتاله مفید و در اکثر امور قایم مقام سرکه و جهت مریض بهتر از آن است و مضر عصب و صاحب سرفه و باردالمزاج و اکثار او در خلای معده و مضعف امعاء و مورث پیچش، و مصلحش شکر و عسل است وچون جواهر را به آب لیمو بخیسانند حل شود و ضماد ودع (؟) محلول به آب لیمو با نوشادر در اندک زمانی دافع بهق و آثار جلد است، و تخم او در دوم گرم و در آخراول خشک و در رفع سموم مانند دانۀ ترنج و تفریح اوبه غایت عظیم و قدر شربتش یک درهم تا دو درهم است با آب گرم و با شراب و باید مقشر از پوست باشد و خائیدن دانۀ او رافع بی حسی دندان است که از ترشی او بهم رسیده باشد و لیموی به نمک پرورده مقوی معده و باعث خوشبویی آروغ است و لیموی شیرین در منافع بسیار ضعیفتر است، اما مضر عصب نیست و به دستور آنچه پیوند به درخت نارنج و ترنج کرده باشند قریب الفعل اند به او، وهمچنین است آنچه معروف است به مرکب و چون لیمو را بتمامه خشک کرده با وزن او شکر بسایند جهت منع صعود بخارات و تفتیح سدد بیعدیل و برگ لیمو در تفریح ضعیف تر از برگ ترنج است، (تحفۀ حکیم مؤمن) : کز خاک دو تخم می پدید آید این خوش خرما آن ترش لیمو، ناصرخسرو، و درختان میوه دار ... چون ترنج و نارنج و بادرنگ و لیمو ... در بوستان آورد (نوروزنامه)، لیمو، معروف و خواص ترنج دارد، (نزههالقلوب)، سمندی ز لیمو شدش اختیار که گردد به آن سنگ ریزه سوار، بسحاق اطعمه، و رجوع به لیمون شود، مجازاً پستان معشوق
دهی از دهستان شهریاری بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 6000گزی شمال باختری ساری، دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 200 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج، پنبه و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و بنای امامزادۀ آن باستانی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان شهریاری بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 6000گزی شمال باختری ساری، دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 200 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج، پنبه و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و بنای امامزادۀ آن باستانی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام دونوع گیاه از گروه مرکبات و از تیره سدابیان که میوه های آنها ماکول است و از نظر طعم به لیموشیرین و لیمو ترش منقسم میشوند، میوه گیاه مذکور. یا لیموی ترش. لیمو ترش. یا لیموی شیرین. لیمو شیرین. یا لیموی مصری. لیموترش، پستان معشوق
نام دونوع گیاه از گروه مرکبات و از تیره سدابیان که میوه های آنها ماکول است و از نظر طعم به لیموشیرین و لیمو ترش منقسم میشوند، میوه گیاه مذکور. یا لیموی ترش. لیمو ترش. یا لیموی شیرین. لیمو شیرین. یا لیموی مصری. لیموترش، پستان معشوق
سنسکریت تازی شده لیمو از گیاهان فرانسوی فرش در گیلان و مازندران به گونه ای از ماسه ریز گفته می شود در بندر های پارس چیت می گویند یا لیمون اضالیا برنطی. یکی از گونه های لیموترش است. یا لیمون اضالیا مالح. گونه ای لیموترش که به لیموی ایتالیایی نیز موسوم است. یا لیمون بلدی. لیموترش. یا لیمون حلو. لیمو شیرین، یا لیمون مالح. لیمو ترش
سنسکریت تازی شده لیمو از گیاهان فرانسوی فرش در گیلان و مازندران به گونه ای از ماسه ریز گفته می شود در بندر های پارس چیت می گویند یا لیمون اضالیا برنطی. یکی از گونه های لیموترش است. یا لیمون اضالیا مالح. گونه ای لیموترش که به لیموی ایتالیایی نیز موسوم است. یا لیمون بلدی. لیموترش. یا لیمون حلو. لیمو شیرین، یا لیمون مالح. لیمو ترش
منسوب به لیمو: رنگ زرد و روشن: چهره ام دور از بهار خطش شد خزان همچو رنگ لیمویی. (مفید بلخی آنند. لغ) توضیح کمی رنگ زرد را با آب مخلوط کنند لیمویی باز بدستظید و اگر یک قلم مو فیروزه یی بان بزنند لیمویی خوشرنگ حاصل شود
منسوب به لیمو: رنگ زرد و روشن: چهره ام دور از بهار خطش شد خزان همچو رنگ لیمویی. (مفید بلخی آنند. لغ) توضیح کمی رنگ زرد را با آب مخلوط کنند لیمویی باز بدستظید و اگر یک قلم مو فیروزه یی بان بزنند لیمویی خوشرنگ حاصل شود
میوه ای است از جنس مرکبات، پوستش نازک تر از پرتقال و دارای دو قسم ترش و شیرین می باشد. رنگ لیمو معمولاً زرد روشن است لیمو عمانی: لیمو ترش خشک شده که از آن به صورت چاشنی با غذا استفاده می کنند
میوه ای است از جنس مرکبات، پوستش نازک تر از پرتقال و دارای دو قسم ترش و شیرین می باشد. رنگ لیمو معمولاً زرد روشن است لیمو عمانی: لیمو ترش خشک شده که از آن به صورت چاشنی با غذا استفاده می کنند
دیدن لیمو در خواب، اگر زرد باشد به بیماری تعبیر میشود. دیدن لیموی سبز در خواب از دیدن لیموی زرد بهتر است. درخت لیمو، به فردی سودمند برای دیگران تعبیر میشود. لیمو، به سرزنش کردن نیز، تعبیر میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب درخت لیمو: هشدار برای اصلاح روش زندگی لیموی سبز: شما سبک مغز هستید برگ درخت لیمو: یک سفر خارج از کشور خواهید کرد لیموهای رسیده: سخت عاشق می شوید شما لیمو می خورید: ناکامی آب لیمو: سلامتی لیموشیرین: خوشبختی آب لیمو می گیرید: از شر دشمنانتان خلاص میشوید. - کتاب سرزمین رویاها دیدن لیمو درخواب، دلیل بیماری است و در دیدن آن خیری نباشد. محمد بن سیرین دیدن و خوردن، خریدن، گرفتن و داشتن لیموترش در خواب به هیچ وجه خوب نیست لذا درباره آن سخن نمی گوئیم اما لیموی شیرین. چون رنگ زرد دارد از نظر معبران اسلامی خوب تشخیص داده نشده. اگر در خواب ببینید لیموئی پوست کنده می خورید و طعم شیرین آن را می چشید بعد از یک دوره ناراحتی به نعمت و کامروائی می رسید زیرا لیمو بخصوص شیرینی آن کام و کامروائی است و صحت و سلامت می آورد. اگر لیموی شیرین پوست کنده کسی به شما بدهد لذتی باد آورده نصیب شما می شود. لذتی که انتظارش را نداشته اید و کام شما شیرین می شود. همین تعبیراست اگر شما لیموی شیرین پوست بکنید و به دیگری بدهید. دادن لیموی پوست نکنده ابراز محبت تلاقی نمی شود - منوچهر مطیعی تهرانی ۱ـ اگر در خواب لیموها را بر شاخ و برگ درختان ببینید، علامت آن است که به امری حسادت خواهید ورزید ولی عاقبت در خواهید یافت که منشأ حسادت پوچ و بی معنی بوده است. ۲ـ خوردن لیمو در خواب، علامت حقارت و نومیدی است. ۳ـ دیدن لیموی سبز در خواب، نشانه ابتلا به بیماری واگیردار است. ۴ـ دیدن لیموی خشک شده در خواب، نشانه جدایی و طلاق از همسر است. .
دیدن لیمو در خواب، اگر زرد باشد به بیماری تعبیر میشود. دیدن لیموی سبز در خواب از دیدن لیموی زرد بهتر است. درخت لیمو، به فردی سودمند برای دیگران تعبیر میشود. لیمو، به سرزنش کردن نیز، تعبیر میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب درخت لیمو: هشدار برای اصلاح روش زندگی لیموی سبز: شما سبک مغز هستید برگ درخت لیمو: یک سفر خارج از کشور خواهید کرد لیموهای رسیده: سخت عاشق می شوید شما لیمو می خورید: ناکامی آب لیمو: سلامتی لیموشیرین: خوشبختی آب لیمو می گیرید: از شر دشمنانتان خلاص میشوید. - کتاب سرزمین رویاها دیدن لیمو درخواب، دلیل بیماری است و در دیدن آن خیری نباشد. محمد بن سیرین دیدن و خوردن، خریدن، گرفتن و داشتن لیموترش در خواب به هیچ وجه خوب نیست لذا درباره آن سخن نمی گوئیم اما لیموی شیرین. چون رنگ زرد دارد از نظر معبران اسلامی خوب تشخیص داده نشده. اگر در خواب ببینید لیموئی پوست کنده می خورید و طعم شیرین آن را می چشید بعد از یک دوره ناراحتی به نعمت و کامروائی می رسید زیرا لیمو بخصوص شیرینی آن کام و کامروائی است و صحت و سلامت می آورد. اگر لیموی شیرین پوست کنده کسی به شما بدهد لذتی باد آورده نصیب شما می شود. لذتی که انتظارش را نداشته اید و کام شما شیرین می شود. همین تعبیراست اگر شما لیموی شیرین پوست بکنید و به دیگری بدهید. دادن لیموی پوست نکنده ابراز محبت تلاقی نمی شود - منوچهر مطیعی تهرانی ۱ـ اگر در خواب لیموها را بر شاخ و برگ درختان ببینید، علامت آن است که به امری حسادت خواهید ورزید ولی عاقبت در خواهید یافت که منشأ حسادت پوچ و بی معنی بوده است. ۲ـ خوردن لیمو در خواب، علامت حقارت و نومیدی است. ۳ـ دیدن لیموی سبز در خواب، نشانه ابتلا به بیماری واگیردار است. ۴ـ دیدن لیموی خشک شده در خواب، نشانه جدایی و طلاق از همسر است. .