جدول جو
جدول جو

معنی کیمونو

کیمونو((مُ نُ))
لباس بلند سنتی ژاپنی با آستین های گشاد و کمربند پارچه ای که به عنوان لباس رو می پوشند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کیمونو

کیمون

کیمون
سیمون. پسر میلتیاد سردار سپاه یونان. (ایران باستان ج 2 ص 924). یکی از سرداران سپاه آتن در 510 تا 450 سال قبل از میلاد مسیح و پسرمیلتیاد بود و در جنگ با ایران پیروزیهایی به دست آورد. او پایه گذار و سازمان دهنده فرمانروائی دریائی آتن بود. (از لاروس). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 656 و 747 و ج 2 ص 924 شود
لغت نامه دهخدا

کینونه

کینونه
باشش بوش، پیدایش آفرینش بودن: همه مراد های هر دو جهانی چون نردبان پایه است بیک مراد و آن کینونه است فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر، آفرینش کون
فرهنگ لغت هوشیار

لیمونی

لیمونی
لیمویی منسوب به لیمون، چیزی که لیمو در آن انداخته باشند چون سکنجبین لیمونی که بجای سرکه درآن لیمو اندازند
فرهنگ لغت هوشیار

میمونه

میمونه
مونث میمون، نامی است از نامهای زنان، (کشتی) فنی است از فنون کشتی: غیربرگشت فغان زین سگک وارونه فیل زور است مبارک بود این میمونه. (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار

میمونک

میمونک
یکی از اجزای توپهای قدیم بوده که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است: (چون نظربه توپخانه کرده دانست که میمونک قرارنداده اند پس بخدمت خواندگار آمده عرض نمودکه... این توپخانه را هرگاه خالی کنند ضرربسپاه روم نخواهد رسانید)
فرهنگ لغت هوشیار

کامونی

کامونی
انگور روباه و تاجریزی سیاه که عنب الثعلب مجنن نیز گویند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا