جدول جو
جدول جو

معنی لپان - جستجوی لغت در جدول جو

لپان
درخشان درخشنده: گردون ز برق تیغ چوآتش لپان لپان کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان. (فرخی. چا. د. 32)
فرهنگ لغت هوشیار
لپان
((لِ))
درخشان، درخشنده
تصویری از لپان
تصویر لپان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلان
تصویر پلان
شات (Shot) به کوچک ترین واحد یک فیلم اشاره دارد که معمولاً یک تک تصویر پیوسته است که توسط یک دوربین در یک زمان خاص ثبت می شود. شات ها واحدهای بنیادین تدوین فیلم هستند و ترکیب و ترتیب آن ها به خلق صحنه ها و در نهایت به کل فیلم می انجامد.
انواع شات در سینما
1. شات طولانی (Long Shot) :
- در این نوع شات، کل بدن شخصیت و معمولاً بخش قابل توجهی از محیط اطراف او نشان داده می شود. این شات به تماشاگر کمک می کند تا درک بهتری از فضای کلی صحنه داشته باشد.
2. شات میانه (Medium Shot) :
- در شات میانه، شخصیت از کمر به بالا نشان داده می شود. این نوع شات برای نمایش تعاملات و گفتگوها به کار می رود و به تماشاگر اجازه می دهد تا واکنش ها و حالات چهره شخصیت ها را مشاهده کند.
3. شات نزدیک (Close-up) :
- در این نوع شات، چهره یا بخشی از بدن شخصیت به طور بسیار نزدیک نمایش داده می شود. شات نزدیک برای نمایش احساسات و جزئیات دقیق چهره یا اشیاء مهم به کار می رود.
4. شات بسیار نزدیک (Extreme Close-up) :
- در این نوع شات، بخش کوچکی از چهره یا شیء به صورت بزرگ نمایی شده نمایش داده می شود. این نوع شات به تأکید بر جزئیات خاص و ایجاد حس اضطراب یا تعلیق کمک می کند.
5. شات بلند (Wide Shot) :
- این شات نمای وسیعی از صحنه را نشان می دهد و برای نمایش مکان های بزرگ یا تعداد زیادی از شخصیت ها به کار می رود. شات بلند می تواند به تماشاگر کمک کند تا موقعیت مکانی و فضا را بهتر درک کند.
6. شات باز (Establishing Shot) :
- شات باز معمولاً در ابتدای یک صحنه قرار می گیرد و مکان یا محیط کلی صحنه را نشان می دهد. این شات به تماشاگر کمک می کند تا درک بهتری از زمان و مکان داستان پیدا کند.
7. شات زاویه بالا (High Angle Shot) :
- در این نوع شات، دوربین از بالا به پایین نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش ضعف یا کوچک بودن شخصیت استفاده می شود.
8. شات زاویه پایین (Low Angle Shot) :
- در این نوع شات، دوربین از پایین به بالا نگاه می کند. این زاویه برای نمایش قدرت، بزرگی یا تسلط شخصیت استفاده می شود.
9. شات پان (Pan Shot) :
- در شات پان، دوربین به صورت افقی از یک سمت به سمت دیگر حرکت می کند. این حرکت معمولاً برای دنبال کردن یک شخصیت یا نشان دادن محیط به کار می رود.
10. شات تیلت (Tilt Shot) :
- در این نوع شات، دوربین به صورت عمودی از بالا به پایین یا برعکس حرکت می کند. این حرکت برای نمایش ارتفاع یا عمق به کار می رود.
اهمیت شات در سینما
شات ها اساس ساختار یک فیلم را تشکیل می دهند و ترکیب و توالی آن ها به خلق داستان، ایجاد احساسات و انتقال پیام های مختلف به تماشاگر کمک می کند. فیلم سازان با استفاده از انواع مختلف شات ها، می توانند جزئیات و دیدگاه های متفاوتی را ارائه دهند و تجربه تماشای فیلم را برای مخاطبان غنی تر و جذاب تر کنند.
جمع بندی
شات به عنوان واحد اصلی فیلم سازی نقش حیاتی در خلق و تدوین فیلم ها ایفا می کند. انتخاب نوع شات، زاویه دوربین و ترکیب آن ها با دیگر شات ها، ابزارهای قدرتمندی هستند که فیلم سازان برای بیان داستان ها و ایجاد تجربه های دیداری استفاده می کنند. از شات های طولانی و میانه تا شات های نزدیک و زاویه ای، هر کدام نقش خاصی در ایجاد فضای فیلم و انتقال احساسات به تماشاگر دارند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از چپان
تصویر چپان
لباس کهنه و مندرس را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلان
تصویر پلان
فرانسوی انگاره خوی گیر زین عرق گیر. نقشه، نما، طرح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپان
تصویر تپان
لرزان، مضطرب، بی آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپان
تصویر چپان
جامۀ کهنه، لباس مندرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لبان
تصویر لبان
شیر مکیدن، شیر نوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیان
تصویر لیان
درخشان، تابان، فروزان، بافروغ، برای مثال گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان / کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان (فرخی - ۳۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قپان
تصویر قپان
نوعی ترازوی بزرگ مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، برای مثال یکی دیبا فروریزد به رزمه / یکی دینار برسنجد به قپّان (عنصری - ۲۷۰) . در این بیت qappān، باسکول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپان
تصویر چپان
پسوند متصل به واژه به معنای چپاننده مثلاً زورچپان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لسان
تصویر لسان
زبان، عضو گوشتی و متحرک در دهان انسان و حیوان که با آن مزۀ غذاها چشیده می شود و به جویدن غذا و بلع آن کمک می کند و انسان به وسیلۀ آن حرف می زند، لهجه و طرز تکلم و گفتار هر قوم و ملت
لسان حال: آنچه از صورت ظاهر که دلالت بر کیفیت و حالت درونی بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تپان
تصویر تپان
تپاندن، پسوند متصل به واژه به معنای تپاندن مثلاً زورتپان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعان
تصویر لعان
یکدیگر را لعن کردن، یکدیگر را نفرین کردن در نزد حاکم شرع
فرهنگ فارسی عمید
نادرست نویسی تپان از تپیدن داغ ناآرام طپنده تپنده، بی قرار بی آرام مضطرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قپان
تصویر قپان
ترازوئی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ از شاهین آن آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
ترازو یی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ از شاهین آن آویزند قپان: (یکی دیبا فرو ریزد بر زمه یکی دینار بر سنجد بکپان) (عنصری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپان
تصویر گپان
قپان
فرهنگ لغت هوشیار
سینه میان پستان، شیر خوارگی عبری تازی گشته بناست (کندر) بنا هست کوهی، ناژو (صنوبر) کندر. یا لبالب ذکر. کندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحان
تصویر لحان
بد خوان بد گویش آنکه در قرائت و اعراب خطا کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجان
تصویر لجان
سرکشی گران رفتن: در ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تشتی فلزی که آن با دست و رخت و غیره شویند آبدستان: ز آبدست تو مانند کوثر است لگن اگر ززحمت صرف است آب در کوثر. (معزی 636)، ظرف شب شاشدان، شمعدان: از سرو گویم یا چمن از لاله گویم یاسمن از شمع گویم یا لگن یا رقص گل پیش پا ک (دیوان کبیر 7: 1)، عود سوز بخور سوز سپند سوز، آتشدان آهنی منقل: چهار پای به زنجیر حادثات کشان همیشه سینه بر آتش بود بسان لگن. (سلمان ساوجی لغ) -6 پارچه ای که دور فانوس کشند جامه فانوس کرته فانوس: مست شد با دور آن زلف را از روی یار چون چراغ روشنی کزوی تو بر گیری لگن. (مواوی لغ) -7 لگن خاصره یا لگن خاصره. حفره ای که از مفصل شدن دو استخوان خاصره و خاجی تشکیل می شود و استخوان دنبالچه که در پایین استخوان خاجی است نیز جزو استخوان های تشکیل دهنده لگن محسوب است. لگن در حقیقت قسمت تحتانی تنه است و توسط تنگه فوقانی به دو قسمت تقسیم می شود: یکی لگن بزرگ در بالا که جزو شکم استء دیگر در خفره لگن کوچک در پایین تنگه. در حفره لگن خاصره قسمتهایی از دستگاه گوارش و دستگاه تناسلی قرار دارند لگن. یا لگن زمردی. آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
نفرین نفریننده نفرین کننده بسیار لعن کننده بسیار نفرین کننده. یکدیگر را لعنت کردن نفرین کردن، چون مردی زن خود را بزنا نسبت کند امام هر دو را بلعن یکدیگر وا دارد. سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بچه آورد بچه از آن مرد نسب نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان
تصویر لسان
زبان، مفصل، گوشت پاره متحرکی که درون دهان واقع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزان
تصویر لزان
گل پر فراشی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفان
تصویر لفان
انار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیان
تصویر لیان
درخشان و بمعنی خوشی و نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلان
تصویر پلان
((پَ))
خوی گیر زین، عرق گیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلان
تصویر پلان
((پِ))
طرح، نامه، تصویر افقی مجموعه ساختمانی زمین یا جزییات ساختمان، صحنه ای از یک فیلم که در یک نوبت و بدون قطع فیلم برداری شده است، نما (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپان
تصویر چپان
((چَ))
لباس کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طپان
تصویر طپان
((طَ))
تپنده، بی قرار، مضطرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپان
تصویر قپان
((قَ))
ترازوی بزرگ، مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، کپان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کپان
تصویر کپان
((کَ))
ترازوی بزرگ، مخصوص وزن کردن بارهای سنگین، قپان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیان
تصویر لیان
((لَ یا ل))
درخشان، تابان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لسان
تصویر لسان
((لِ))
زبان، جمع السنه، السن، سخن، کلام
فرهنگ فارسی معین