- لوغیده
- دوشیده، گاو یا گوسفند که شیرش را دوشیده باشند، شیر بیرون کشیده از پستان گاو یا گوسفند
معنی لوغیده - جستجوی لغت در جدول جو
- لوغیده
- دوشیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوشنده، آنکه شیر می دوشد
در جای خود جنبیده، باهستگی رفت و آمد کرده، نمو کرده (کودک) بطوری که تو اندرفتن
دوشیدن و آشامیدن و ریختن
دوشنده
بصورتی بد و غیر صورت اصلی خود درآمده
دوشیدن، نوشیدن
سن بلوغ و رشد
مفعول
آشفته حال
کسی که او را بوسیده باشند مقبل
شیر بیرون کشیده (پستان زن گاو و گوسفند و غیره)
چسبیده، ملصق برای مکیدن، وابسته (بدیگری)، لغزیده، معقد لخته شده
جاروب شده روفته
کشت و زراعت آب زده
در هم شده، آمیخته، پریشان
بجوش آمده غلیان یافته، حرارت یافته، فوران کرده، سر برآورده (کشت)
ژولیده و پریشان
خشک شده خشکیده
جامه ببر کرده ملبس شده، مستورمحجوب، پنهاننهفته، مخفیانه بطور خفا، پوشانیدننهان کرده، مشکل مبهم، خلعت، دام صیاد، دخترزنپردگی مستوره، مسقفظسمانه دار. -11 آهسته یواش. یا پوشیده بودن، -1 جامه در برداشتن، مستور بود مقابل برهنه بودن، آشکارا نبودن مخفی بودن
متخلخل و سبک شده بر اثر طول زمان یا علتی دیگر، عفن متعفن
برجسته و از حد طبیعی بیرون آمده (اکثر در چشم متداول است) بیرون جسته مایل بسوی بیرون حافظ
شوریده ژولیده در هم پریشان، درمانده حیران
درهم، آشفته، منقلب، دگرگون، ژولیده
آشفته، منقلب، پریشان حال، در تصوف ویژگی کسی که نور حق در دلش جلوه گر گشته و از خود بی خود شده باشد
به جوش آمده، جوش داده شده
برجسته، برآمده، بیرون جسته
ژولیده، شوریده، درهم و پریشان، برای مثال همی گفت شولیده دستاروموی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی۱ - ۱۱۶)
چهاردست و پا راه رفتن، خزیدن
نهفته، پنهان، برای مثال درد دل پوشیده بهتر تا جگر پرخون شود / به که با دشمن نمایی حال زار خویش را (سعدی۲ - ۳۱۲) ، درپرده، دربر شده
پوشیده داشتن: پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
پوشیده داشتن: پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
درهم رفته، شوریده، آشفته و درهم، برای مثال همی گفت ژولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی - لغت نامه - ژولیده)