- لورکند
- زمینی که آن را سیلاب کنده و گود کرده باشد، لوره، لوشاره
معنی لورکند - جستجوی لغت در جدول جو
- لورکند
- زمینی که آنرا سیلاب کنده باشد: ز ری تا دهستان و خوارزم و جند نوندی نبینی بجز لور کند. (نظامی لغ)
- لورکند ((کَ))
- زمینی که سیلاب آن را کنده و گود کرده باشد، لوره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاحب قدرت و توانا، پر زور، نیرومند
صاحب پسر، صاحب فرزند
خرسند، شادمان، خوشحال، قانع
دارای زور و نیرو، پرزور، نیرومند، برای مثال ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به جور زورمندی (سعدی - ۱۸۸)
جایی که درخت انار بسیار داشته باشد، انارستان
کندن قبر برای مرده
رخبین
دبه، ظرف روغن ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
جایی که درخت انار بسیار دارد انارستان
شید مند نورانی منور: بادت از خورشید و ابر تخت و جاه اندر جهان روز دولت نورمند وشاخ نعمت بارور. (مسعود سعد. 208)
تبسم شکرخند: تا بدیدار تو عید اقربا فرخ شود عیدی کاخ تو شد بر اهل دانش نورخند. (سوزنی. چا. . 2 دکتر شاه حسینی 63)
ایوان، صفه
ظرف روغن، دبه
صاحب پسر، پسردار
ترجمه
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر لهراسپ شاه ایران و از نوادگان کی پیشتن پادشاه کیانی
مکر و فریب و خدعه
درخور، زیبا، لایق، سزاوار
تزویر و مکر و حیله و فریب
سنگی سرخ رنگ شبیه یاقوت، لعل
مکر، حیله، فریب
کنایه از اورند
کنایه از اورند
تخت پادشاهی، سریر، کنایه از فر و شکوه و زیبایی، شان و شوکت، برای مثال سیاوش مرا خود چو فرزند بود / که با فرّ و با برز و اورند بود (فردوسی - ۴/۳۳۹)
فریب دادن، مکر و خدعه کردن، نادرستی کردن
فریب دادن، مکر و خدعه کردن، نادرستی کردن
ترفند، مکر، حیله، فریب، شکیل، اشکیل، روغان، احتیال، غدر، گربه شانی، دلام، شید، تنبل، حقّه، دستان، گول، چاره، دغلی، تزویر، قلّاشی، نارو، خدعه، کلک، خاتوله، ریو، نیرنگ، ستاوه، دویل، ترب، کید، تزویر، دروغ، بیهوده، برای مثال با هنر او همه هنرها یافه / با سخن او همه سخن ها ترفند (فرخی - لغت نامه - ترفند)
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، مناسب، ارزانی، سازوار، اندرخور، فراخور، باب، محقوق، خورا، فرزام، شایان، مستحقّ، شایگان، صالح، بابت برای مثال اگر به همتش اندر خورند بودی جای/ جهانش مجلس بودی سپهر شادروان (قطران - ۳۱۳)
فرکن، زمینی که سیل از آن عبور کرده و آن را کنده و گود کرده باشد، فرغن
کسی که پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است
در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد