معنی زورمند زورمند دارای زور و نیرو، پرزور، نیرومند، برای مثال ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به جور زورمندی (سعدی - ۱۸۸) دارای زور و نیرو، پرزور، نیرومند، برای مِثال ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به جور زورمندی (سعدی - ۱۸۸) تصویر زورمند فرهنگ فارسی عمید