جدول جو
جدول جو

معنی لمصلحه - جستجوی لغت در جدول جو

لمصلحه
از برای مصلحتی
تصویری از لمصلحه
تصویر لمصلحه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصلحه
تصویر مصلحه
مصلحت در فارسی: نیک اندیشی کار سودمند کار نیک پسندیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
سازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
با هم صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لمولفه
تصویر لمولفه
جمله اسمی) مولف (کتاب حاضر) راست (قولی که بیاید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصطلحه
تصویر مصطلحه
مصطلحه در فارسی مونث مصطلح: زبانزد مونث مصطلح، جمع مصطلحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
بخشیدن، صلح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممالحه
تصویر ممالحه
ممالحت در فارسی: همخوانگی نمک خوردن با هم، همشیرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه
تصویر مصالحه
((مُ لَ حَ یاحِ))
آشتی، صلح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دملحه
تصویر دملحه
غلتاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسلحه
تصویر مسلحه
انبار مهمات، جای ترسناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصلحت
تصویر مصلحت
آنچه باعث خیر و صلاح، نفع و آسایش انسان باشد
مصلحت دیدن: خیر و صلاح دیدن، به خیر و مصلحت پنداشتن، مصلحت دانستن
مصلحت کردن: مشورت کردن، صلاح پرسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لصلصه
تصویر لصلصه
جنباندن
فرهنگ لغت هوشیار
انبوهی و ازدحام عده بسیار از هر چیزی در حال جنبش: لملمه بچه لملمه شپش لملمه مگس
فرهنگ لغت هوشیار
مسلحه در فارسی: زینه گاه، دید گاه، گروه زینه داران، سهمگاه جای سهمگین جایی ترسناک که لازم باشد سلاح با خود بردارند، محل سلاح پوشیدن، محل دیدبان دیدگاه، گروه سلاحدار نگهبانان مسلح: مسلحه تمیشه شمربن عبدالله الخزاعی با هزار نفر عرب، جمع مسالح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلحت
تصویر مصلحت
صلاح کار، صواب، شایستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلاه
تصویر مصلاه
دام دام شکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصرحه
تصویر مصرحه
مصرحه در فارسی مونث مصرح: آشکار مونث مصرح: مواد مصرحه در قانون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصححه
تصویر مصححه
مونث مصحح مونث مصحح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لملمه
تصویر لملمه
((لُ لُ مَ یا مِ))
انبوهی و ازدحام عده بسیار از هر چیزی در حال جنبش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصلحت
تصویر مصلحت
((مَ لَ حَ))
خیر خواهی، نیک اندیشی، جمع مصالح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصلح
تصویر مصلح
(پسرانه)
آنکه اصلاح می کند، اصلاح کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مصلح
تصویر مصلح
اصلاح کننده، به صلاح آورنده، نیکو کننده، آشتی دهنده، شایسته، نیکوکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لمحه
تصویر لمحه
یکبار نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلح
تصویر مصلح
بصلاح و نیکویی آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
سخنی نیکو بذله نگهداری، پایندانی، پاره ای نمک، آلوده: آب سخنی نیکو، جمع ملح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمحه
تصویر لمحه
((لَ حَ یا حِ))
زمان کم، یک بار و با شتاب به چیزی نگاه کردن، جمع لمحات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصلح
تصویر مصلح
((مُ لِ))
اصلاح کننده، نیکو کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملحه
تصویر ملحه
((مُ حَ یا حِ))
سخن نیکو، جمع ملح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لمحه
تصویر لمحه
لحظه، دم، زمان کوتاه، یک بار نگریستن، باشتاب به چیزی نظر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصلح
تصویر مصلح
Moralist
دیکشنری فارسی به انگلیسی