جدول جو
جدول جو

معنی لملمه

لملمه
(لُ لُ مَ / مِ)
انبوهی و ازدحام عده کثیر از هر چیزی در حال جنبش:لملمۀ بچه. لملمۀ شپش. لملمۀ مگس. لملمۀ کرم.
- لملمۀ شپش شدن سر و جز آن، بی نهایت شدن شپش آن و این از مادۀ لملم عرب آمده است: سرش لملمۀ شپش شده است. رجوع به لملم شود
لغت نامه دهخدا