جدول جو
جدول جو

معنی لقم - جستجوی لغت در جدول جو

لقم
(لُ قَ)
جمع واژۀ لقمه، لقم. میانۀ راه و معظم آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لقم
(سَخ خ)
بستن دهانۀ راه و جز آن را و بند کردن. (منتهی الارب). سدّ فم الطریق و غیره. (تاج المصادر). دهانۀراه بستن. (منتخب اللغات) ، شتاب و سبک خوردن. (منتهی الارب) ، لقمه فروبردن. (تاج المصادر). لقم الخبز، نان را لقمه کردن. (دزی)
لغت نامه دهخدا
لقم
(لَ قَ)
لقم. میانۀ راه و معظم آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لقم
دهانه زدن، بند کردن میانه راه برآمدگی استخوان
تصویری از لقم
تصویر لقم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بقم
تصویر بقم
درختی بلند با برگ هایی مانند برگ بادام، گل های ریز، میوۀ گرد و چوب سرخ رنگ که از آن در رنگرزی استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لام
تصویر لام
نام حرف «ل»
خطی به صورت «ل» که با اسپند سوخته و مشک و عنبر یا لاجورد برای دفع چشم زخم بر پیشانی و بناگوش اطفال می کشند، لامچه، برای مثال ای حروف آفرینش را کمال تو الف / وآنگهش از لاجورد سرمدی بر چهره لام (انوری - ۳۲۲)
خرقۀ درویشی
زیور، زینت
کمربند
لاف و گزاف، برای مثال آخر بدهی به ننگ و رسوایی / بی شک یک روز لاف و لامش را (ناصرخسرو - ۴۹۳)
ورقۀ نازک چهارگوش از جنس فلز یا شیشه که مادۀ مورد آزمایش میکروسکوپی را روی آن می گذارند و با میکروسکوپ می بینند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحم
تصویر لحم
قسمتی از بافت بدن که در مهره داران روی استخوان ها و زیر پوست قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لقا
تصویر لقا
دیدار کردن، دیدار، روی، چهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لثم
تصویر لثم
بوسه زدن بر دهان یا بر چهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطم
تصویر لطم
تپانچه، سلاح گرم کوچک دستی، سیلی، لطمه، تس، چپله، توانچه، طپانچه، چپّات، لطام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجم
تصویر لجم
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علقم
تصویر علقم
هر چیز تلخ
حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، شرنگ، کبست، پهنور، خربزۀ ابوجهل، ابوجهل، پژند، کرنج، هندوانۀ ابوجهل، فنگ، پهی، گبست، کبستو، حنظله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقم
تصویر سقم
مرض، بیماری، مقابل صحت، ناصحیح بودن، نادرستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لخم
تصویر لخم
گوشتی که چربی و استخوان نداشته باشد، گوشت خالص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لقب
تصویر لقب
اسمی غیر از نام اصلی که فردی به آن شهرت پیدا کند، خواه دلالت بر ذم کند یا مدح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقم
تصویر رقم
هر یک از علاماتی که برای نمایاندن اعداد به کار می رود مانند ارقام فارسی و عربی (۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰) و ارقام لاتینی (۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰)، عدد، خط، نوشته، نشان، پیکره، کتابت
رقم زدن: نوشتن، نقاشی کردن، کنایه از مقدّر کردن
فرهنگ فارسی عمید
(صَ قَ)
آنکه بعض دندان خود را بر بعضی زند. (منتهی الارب) (تاج العروس) ، شیر بیشه. (منتهی الارب) ، شتر فربه. (منتهی الارب) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(صِ قِ)
گنده پیر کلانسال و سطبر. (منتهی الارب). العجوز الکبیره. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(دِ قِ)
زن گنده پیر. (منتهی الارب) ، شتر مادۀ دندان ریخته از پیری، و میم آن زائد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلقاء. رجوع به دلقاء شود
لغت نامه دهخدا
(فَ قَ)
وسیع و فراخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بانگ کردن آب از بسیاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صدا برآوردن آب در شکم از بسیاری. (از اقرب الموارد) ، به مهلت فروخوردن لقمه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بسرعت خوردن چیزی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نازایی سترونی جامه سرخ، گلیم سرخ بند خشکی (بند مفصل)، نازایندگی خاموش گردیدن، نازایی نازایی سترونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقم
تصویر فقم
بینی سگ، آرواره زنخ پر نااستوار لب پر
فرهنگ لغت هوشیار
دو نیمه شدن، قطع شدن، شکسته شدن نی تراشیده را گویند که با آن بنویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقم
تصویر دقم
اندوه از بدهکاری شکسته دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقم
تصویر سقم
بیماری، بیمار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقم
تصویر رقم
خط، نوشته، عدد، نشان
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم
فرهنگ لغت هوشیار
کبست (حنظل)، کنار تلخ، آب تلخ، تلخ، بشبش برگ کبست زیتون تلخ، سیماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلقم
تصویر سلقم
شیر بیشه
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیکی، سفت و سخت، تن پیکر، زره، ترس فرانسوی تیغه نازکه فرانسوی کنتا کندای بودایی کندای مغولی صفحه، تیغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علقم
تصویر علقم
((عَ قَ))
حنظل، هر چیز تلخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلم
تصویر قلم
خامه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لقب
تصویر لقب
پاژنام، فرنام
فرهنگ واژه فارسی سره
یکی از ابزار کمانی شکل تله ی پرندگان، چوب منحنی شکل جهت.، آدم شکم برآمده و بیمار، اسهال آبکی و کف آلود
فرهنگ گویش مازندرانی