جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لثم

لثم

لثم
زدن بر بینی کسی، بوسه دادن، دهان بند نهادن، جمع لاثم، کوبندگان بوسه دهندگان دهان بندندگان (کتک: لثام) دهان بند ها روی بند ها با مشت بربینی زدن، دهان بند نهادن، بوسه دادن: روز مصاف را شب زفاف پندارند و زخم رماح را لثم ملاح شناسند
فرهنگ لغت هوشیار

لثم

لثم
کوفتن و شکستن شتر سنگ را به سپل، شکستن و خون آلود کردن سنگ سپل شتر را، به مشت زدن بر بینی. التثام. (منتهی الارب) ، بوسه دادن: روز مصاف را شب زفاف پندارندو زخم رماح را لثم ملاح شناسند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

ثلم

ثلم
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
فرهنگ لغت هوشیار