جدول جو
جدول جو

معنی لغیه - جستجوی لغت در جدول جو

لغیه
(لَغْ یَ)
لغت فرومایه: الاکره بالضم لغیه، ای لغه مسترذله (فی الکره). (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لایه
تصویر لایه
(دخترانه)
پوشش، نام زنی در رمان باغ بلور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاغیه
تصویر لاغیه
گیاهی شیردار شبیه سقمونیا با برگ های گرد و زرد رنگ، گل های زرد مایل به قرمز و خوش بو که بیشتر در دامنۀ کوه ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایه
تصویر لایه
آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحیه
تصویر لحیه
موی های گونه و چانۀ مرد، ریش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لقیه
تصویر لقیه
دیدن، دیدار کردن، استقبال کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بِ / بُغْ یَ)
حاجت و مطلوب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). حاجت. (محمود بن عمر) : و به بغیه و مطلوب و مقصود خود فیروز و محفوظ باد. (تاریخ قم ص 10)
لغت نامه دهخدا
از تازی بنگرید به لاعیه زن بیهوده گوی درختچه ایست از تیره فرفیون که مخصوص نواحی کم ارتفاع و پست جنگل میباشد. این گیاه در سراسر نواحی معتدل و گرم کره زمین میروید. عصاره انساج این گیاه در پزشکی بعنوان مدر تجویز میشود و همچنین برای پانسمان جراحتها و زخمها بکار میرود دیو سفید سینه بیخ سینه پچ لاغیه لاعیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغیه
تصویر بغیه
دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار
هر ته از پارچه ولباس لای تاه تو. یا یک لویه. یک تا یک لا: جامه جنگ تو یک لویه همی گفت که خصم نطفه را در رحم از جمله ایتام گرفت. (انوری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمیه
تصویر لمیه
لمیت در فارسی: چرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغویه
تصویر لغویه
مونث لغوی یاوه مونث لغوی سخن بیهوده جمع لغویات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایه
تصویر لایه
هر چنه از دیوار رده، طبقه زمین. رده دیوار و تای جامه و کاغذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیث
تصویر لغیث
مقلوب غلیث نان گندم و جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
بانگ کبوتر بانگ سنگخواره بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیف
تصویر لغیف
نزدیکان مرد، چاکر دزدان، واژه دزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیب
تصویر لغیب
پر پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیم
تصویر لغیم
راز
فرهنگ لغت هوشیار
لباچه جامه پشمینه بی آستین زید از تو لباچه ای نمی یابد تا پیرهنی ز عمرو نستانی (ناصر خسرو کوادیانی) شاماکچه
فرهنگ لغت هوشیار
از لعیعه تازی نان گاورس نان ارزن لعیعه نان گاورس: حدیث حسب حال خویش گفتم صواب آید ندانم یا خطیه. نه گندم دارم از بهر کلیچه نه ارزن دارم از بهر لعیه. ازان سیم وزر و غله چه گویی نصیب سوزنی هل من بقیه ک (سوزنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحیه
تصویر لحیه
محاسن، ریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغیفه
تصویر لغیفه
فرنی بتابه
فرهنگ لغت هوشیار
لقیه در فارسی: دیدار لقیه در فارسی: یک بار دیدار مونث لقی دیدار کننده یک بار دیدن، دیدار کردن ملاقات: جز یکی لقیه که اول از قضا بر وی افتاد و شد او را دلربالله (مثنوی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغفه
تصویر لغفه
گراس (لقمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغزه
تصویر لغزه
برشی از میوه قطعه ای از پرتقال لیمو و مانند آن: یک لغزه پرتقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغاه
تصویر لغاه
آوازه بانگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغیه
تصویر بغیه
((بُ غّ یَ))
آرزو، خواهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لقیه
تصویر لقیه
((لُ یَ))
دیدن، دیدار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لقیه
تصویر لقیه
((لُ یَ یا یِ))
یک بار دیدن، دیدار کردن، ملاقات کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لویه
تصویر لویه
((یَ یا یِ))
هر تا از پارچه و لباس، لای، تاه، تو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحیه
تصویر لحیه
((لِ یَ یا یِ))
ریش، محاسن، جمع لحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغیط
تصویر لغیط
((لَ))
بانگ کردن کبوتر و سنگخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغزه
تصویر لغزه
((لَ زَ یا زِ))
برشی از میوه، قطعه ای از پرتقال، لیمو و مانند آن، یک لغزه پرتقال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایه
تصویر لایه
((یِ))
طبقه، طبقه زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایه
تصویر لایه
قشر
فرهنگ واژه فارسی سره