جدول جو
جدول جو

معنی لعنتی - جستجوی لغت در جدول جو

لعنتی
سزاوار لعنت، ملعون
تصویری از لعنتی
تصویر لعنتی
فرهنگ فارسی عمید
لعنتی
گجستک نیفریتک گجسته بسولیده منسوب به لعنت، سزاوار لعنت ملعون: گفت: بگوی مرخدای آسمان را تا سپاه خویش را بیاورد که من سپاه خویش آوردم. خاک بدهان آن لعنتی (نمرود)
فرهنگ لغت هوشیار
لعنتی
سزاوار دشنام و نفرین
تصویری از لعنتی
تصویر لعنتی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعنت
تصویر لعنت
از خدا خواستن که کسی را از لطف ورحمت خود دور کند، لعن، نفرین، عذاب، دشنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکنتی
تصویر لکنتی
عاجز و از کارمانده: اسب لکنت، فرسوده و قراضه: شمشیر لکنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعنت
تصویر لعنت
نفرین، رجم، عذاب، دشنام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنتی
تصویر لنتی
کبوتری که بمهربانی فرود آید و هرجا پیش آید بنشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنتی
تصویر لنتی
((لِ))
کبوتری که به مهربانی فرود آید و هر جا پیش آید بنشیند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لعنت
تصویر لعنت
((لَ نَ))
نفرین، دشنام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لعنت
تصویر لعنت
نفرین، فرنه
فرهنگ واژه فارسی سره