جدول جو
جدول جو

معنی لعنتی

لعنتی
(لَ نَ)
درخور نفرین. سزاوار لعنت. در تداول فارسی زبانان، ملعون: گفت: بگوی مر خدای آسمان را تا سپاه خویش را بیاورد که من سپاه خویش آوردم خاک به دهان آن لعنتی (یعنی نمرود). (ترجمه طبری بلعمی). شمر لعنتی، ملعون
لغت نامه دهخدا