جدول جو
جدول جو

معنی لضو - جستجوی لغت در جدول جو

لضو
(زَ لَ فَ)
زیرک گردیدن به رهنمایی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاو
تصویر لاو
گل سفیدی که با آن دیوار خانه را سفید می کردند
درخواست همراه با فروتنی، التماس، زاری، عذرخواهی، لابه، لاوه
به لاو دادن، مفت از دست دادن چیزی، لو دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لغو
تصویر لغو
باطل کردن، باطل، بی فایده، سخن بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
شستن صورت و دست ها و مسح کشیدن بر سر و پاها (در نزد شیعه و شستن پاها در نزد اهل سنت) پیش از نماز، دست نماز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهو
تصویر لهو
بازی کردن، آنچه مایۀ سرگرمی و بازی باشد و انسان با آن خود را مشغول و سرگرم کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیو
تصویر لیو
خورشید، آفتاب، برای مثال ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده / زآن می که رزش مادر و لیوش پدر آمد (انوری - لغت نامه - لیو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لبو
تصویر لبو
چغندر پخته، لبلبو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عضو
تصویر عضو
بخشی از بدن با کارکرد مشخص مانند دست، پا، سر، قلب، ریه و معده، اندام، یک فرد از جماعت، کنایه از کارمند یک اداره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لضم
تصویر لضم
درشتی کردن ستیهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وضو
تصویر وضو
شستن صورت و دستها بطرز مقرر شرع پیش از نماز) -2 عمل مذکور: (تاآنگه که به آب در رسد و به وضو نماز کند) یا وضو تجدید کردن، دوباره وضو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه مایه اشتغال باشد، سرگرم کن، طرب، بازی، آنچه مشغول کند مردم را
فرهنگ لغت هوشیار
خورشید آفتاب: ای ساقی مه روی در انداز و مرا ده زان می که رزش مادر و لیوش پدر آمد. (انورر جها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغو
تصویر لغو
سخن بیهوده، بی معنی، افکنده، بشمار نیامده، سقط، بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعو
تصویر لعو
آزمند آزور، بدخوی، ناکس پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقو
تصویر لقو
کژ دهان گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لدو
تصویر لدو
مدفوع اسب و خر، پهن (افغانی)
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بازی و قمار و آن چنین است که بر 30 صفحه مقوایی (کارت) 3 ردیف و در هر ردیف 9 خانه نقش شده و اعدادی از 1 تا 90 درآن خانه ها (در هر خانه یک عدد) نوشته شده و 90 مهره چوبین که برهریک عددی از اعداد از 1 تا 90 منقوش است در کیسه ای قرار دارد. بازی کنندگان یک یا چند صفحه (کارت) در اختیار گیرند و شخصی را انتخاب کنند. او از کیسه مهره را بیرون میاورد و شماره آنها را میخواند هرصفحه که اعداد خانه های یک ردیف (از سه ردیف) آن زودتر از کیسه بر آید و خوانده شود برنده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحو
تصویر لحو
دشنام دادن، پوست کندن از درخت، زشت گرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبو
تصویر لبو
چغندر پخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاو
تصویر لاو
فرانسوی گدازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عضو
تصویر عضو
پاره تن، جارحه، جزوی از بدن مانند دست و پا و سر و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغو
تصویر لغو
((لَ غْ))
سخن بیهوده و باطل، آنچه که به حساب و شمار نیاید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وضو
تصویر وضو
((وُ))
آبدست، عمل شستن صورت و دست ها به طرز مقرر شرع پیش از نماز، دست نماز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عضو
تصویر عضو
((عُ ضْ))
اندام، هر یک از اجزای بدن، یک فرد از جماعت، جمع اعضاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لگو
تصویر لگو
((لِ گُ))
اسباب بازی به صورت قطعه های کوچک چوب، فلز و مخصوصاً پلاستیک در شکل ها و رنگ های مختلف و قابل جفت شدن با یکدیگر برای ساختن بازیچه های گوناگون مثل خانه، صندلی و
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لهو
تصویر لهو
((لَ وْ))
بازی کردن، آنچه مایه سرگرمی و بازی باشد، بازی، طرب، لعب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیو
تصویر لیو
خورشید، آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لبو
تصویر لبو
((لَ))
چغندر پخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاو
تصویر لاو
خاک سفیدی که آن را گلابه سازند و خانه را بدان سفید کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاو
تصویر لاو
لو
به لاو دادن: مفت از چنگ دادن چیزی را
به لاو شدن: از دست رفتن، لو رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عضو
تصویر عضو
هم وند، اندام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وضو
تصویر وضو
پادیاب، دست نماز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لغو
تصویر لغو
Rescindment, Abolishment, Annulment, Cancelation, Cancellation, Revocation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لغو
تصویر لغو
abolição, anulação, cancelamento, rescisão, (PT) revogação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لغو
تصویر لغو
Abschaffung, Aufhebung, Stornierung, Rücktritt, (DE) Widerruf
دیکشنری فارسی به آلمانی