معنی عضو عضو بخشی از بدن با کارکرد مشخص مانند دست، پا، سر، قلب، ریه و معده، اندام، یک فرد از جماعت، کنایه از کارمند یک اداره بخشی از بدن با کارکرد مشخص مانند دست، پا، سر، قلب، ریه و معده، اندام، یک فرد از جماعت، کنایه از کارمند یک اداره تصویر عضو فرهنگ فارسی عمید