- لجب (لَ جِ)
جیش لجب، لشکر با فغان و شور و غوغا. جیش ذولجب. (منتهی الارب). لشکر با بانگ. (مهذب الاسماء).
- سحاب لجب، ابر با بانگ. (منتهی الارب)
- سحاب لجب، ابر با بانگ. (منتهی الارب)
معنی لجب - جستجوی لغت در جدول جو
- لجب
بانگ فریاد، بانگیدن، پریشانی دریا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
هر یک از تقسیمات کوچک یک اندام که به وسیلۀ شکاف، شیار یا دیواره و نیز عملکرد از بخش های دیگر جدا می شود
اسمی غیر از نام اصلی که فردی به آن شهرت پیدا کند، خواه دلالت بر ذم کند یا مدح
منع کردن وارث از ارث به واسطۀ وجود وارث دیگر چنان که نوه با بودن فرزند ارث نمی برد
حجب حرمان: در فقه حجبی که در آن، وارث از تمام ارث منع شود
حجب نقصان: در فقه حجبی که در آن، وارث از قسمتی از ارث منع شود
حجب حرمان: در فقه حجبی که در آن، وارث از تمام ارث منع شود
حجب نقصان: در فقه حجبی که در آن، وارث از قسمتی از ارث منع شود
به سوی خود کشیدن، جذب کردن، کنایه از علاقه مند کردن دیگران به خود، در علم حقوق کنایه از دستگیر کردن از طریق قانون، بازداشت مثلاً حکم جلب
فاصلۀ میان انگشت بزرگ و انگشت کوچک دست در حالی که تمام انگشت ها باز باشد، اندازۀ دست، وژه، شبر، پنک، بدست، گدست
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، بژن، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
لش، لوش، لژن، بژن، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
(زَ جَ)
لغت نامه دهخدا
لغزنده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). او هو بالحاء المهمله. (ناظم الاطباء). رجوع به زلحب شود
(لَ جَ بَ)
لغت نامه دهخدا
لجبه. گوسپندی که چهار ماه بر نتاجش گذشته و پستان خشک کرده باشد یا خاص است مر بز را. (منتهی الارب)
(لُ /لَ / لِ بَ)
لغت نامه دهخدا
گوسپند و بز کم شیر و بسیارشیر (از اضداد است). (منتهی الارب). گوسپند اندک شیر. (مهذب الاسماء) ، گوسپندی که چهار ماه بر نتاجش گذشته و پستان خشک کرده باشد یا خاص است مر بز را. لجبه. لجبه. ج، لجاب، لجبات. (منتهی الارب)
(لِ جَ بَ)
لغت نامه دهخدا
گوسپندی که چهارماه بر نتاجش گذشته و پستان خشک کرده باشد یا خاص است مر بز را. لجبه. لجبه (مثلثه) (منتهی الارب)
سرفرویی از (ترجیب)، نام ماه هفتم از سال تازی، ترسیدن، بزرگداشت شرمزدگی شرم کردن، بزرگداشت، دشنامگویی، ترسیدن ماه هفتم از سال قمری تازیان و مسلمانان و آن بین جمادی الاخر و شعبان است
