حجب حجب منع کردن وارث از ارث به واسطۀ وجود وارث دیگر چنان که نوه با بودن فرزند ارث نمی بَرَدحجب حرمان: در فقه حَجبی که در آن، وارث از تمام ارث منع شودحجب نقصان: در فقه حَجبی که در آن، وارث از قسمتی از ارث منع شود فرهنگ فارسی عمید
حجب حجب جَمعِ واژۀ حجاب. (ترجمان عادل بن علی) پرده ها: دیده ها باید سبب سوراخ کن تا حجب را برکند از بیخ و بن. مولوی. - حجب فوق دماغ لغت نامه دهخدا