جدول جو
جدول جو

معنی لبایه - جستجوی لغت در جدول جو

لبایه
درخت سپندار از گیاهان
تصویری از لبایه
تصویر لبایه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بدکار، فاسق نابکار، فاحشه روسپی، مفسد مفتن، گمراه. نابکار، هرزه، ناچیز، ناکس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباده
تصویر لباده
جامۀ گشاد و بلند که روی قبا می پوشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلایه
تصویر بلایه
نابکار، تباه کار، زن بدکار، برای مثال هزاران جفت همچون ویس یابی / چرا دل زآن بلایه برنتابی (فخرالدین اسعد - ۱۴۶)، زشت و ناشایست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لباشه
تصویر لباشه
لبیش، تکۀ ریسمانی که بر سر چوب بسته شده و هنگام نعل کردن اسب لب او را در حلقۀ ریسمان می گذارند و می پیچند تا آرام بایستد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبایه
تصویر عبایه
وستر (عباء)، گلیم نگارین نوعی گلیم مخطط و منقش جمع عباء ات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لابیه
تصویر لابیه
فرانسوی لبدیسان
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لبنی شیری جمع لبنیات، خوراکی است مرکب از گوشت و نمک که در آب پزند و در آن پیاز و تره و بادنجان که آنرا صلیب وار بریده باشند ریزند ونیز در آن گشنیز خشک و زیره کوبیده و مصطکی و چوبهای دارچینی و نعنا داخل کنند و جوش دهند و آنگاه شیری که در آن سیر کوبیده ریخته باشند وارد کنند و در بالای دیگ نعنای خشک پاشند و اطراف دیگ را با پارچه ای نظیف بپوشانند و ساعتی روی آتش نهند و آنگاه بردارند. بثور لبینه. قسمی دانه و جوش که روی پوست ظاهر شود
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته لبانه دیو سپید سینه پچ سینه بیخ از گیاهان آرزو نیاز درختچه ایست از تیره فرفیون که مخصوص نواحی کم ارتفاع و پست جنگل میباشد. این گیاه در سراسر نواحی معتدل و گرم کره زمین میروید. عصاره انساج این گیاه در پزشکی بعنوان مدر تجویز میشود و همچنین برای پانسمان جراحتها و زخمها بکار میرود دیو سفید سینه بیخ سینه پچ لاغیه لاعیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباکه
تصویر لباکه
گروه، رمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباقه
تصویر لباقه
لباقت درفارسی: زیرک شدن، چربزبانی، شادابی خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند. حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباده
تصویر لباده
قسمی جامه مردانه دراز که روی دیگر جامه ها پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباخیه
تصویر لباخیه
ورزیده ماهیچه دار: زن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بالاپوش: زید از تو لباچه ای نمییابد تا پیرهنی ز عمر و نستانی. (ناصر خسرو. 415) توضیح لپاجه مطابق نقل ز مخشری در مقدمه الادب و میدانی درالسامی فی الاسامی و مولف صراحاللغه مرادف است با صدره عربی و شاماکچه و در لک فارسی که نیم تنه و سینه بند باشد و درآن جامه ایست کوتاه قد آستین کوتاه و پیش و از (برهان قاطع: درلک) و همین معنی استفاده میشود از گفته صاحب تاج العروس در تعریف صدره: والصدره بالظم الصدراو) صدره الانسان (مااشرف مناعلاه) ای اعلی صدره و علیه اقتصر - الزهری. قال (و) منه الصدره التی تلبس و هو (ثوب م) ای معروف. و بنابراینتفسیر لباچه به بالا پوش و فرجی (جبه پیش باز) چنانکه در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع و انجمن آرای ناصری می بینیم خالی از اشکال نیست و شعر انوری: عجب مدار که امروز مر مرا دیده است دران لباچه که تشریف داده ای دوشم. ز بهر خسرو سیارگان همی خواهد که عشوه ای بخرم وان لباچه فروشم. و گفته بدر جاجرمی: صبح است رومیی کله زرد بر سرش شب هندوی لباچه گلریز در برش. که جهانگیری نقل کرده شاهد صحت ووجود استعمال کلمه است ولی معلوم نمیکند که لباچه چگونه جامه ای بوده است. این کلمه در متن حاضربا باء فارسی و جیم عربی ملاحظه میشود وبا باء عربی وچ هم ضبط شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبابه
تصویر لبابه
خردمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبایه
تصویر هبایه
پوست درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباده
تصویر لباده
((لَ بّ دِ))
بارانی، بالاپوش بلند. (لباده در اصل به معنی بارانی نمدین است نظیر پوشش مخصوص شبانان و ساربانان که «نمدی» می گویند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لباچه
تصویر لباچه
((لَ چِ))
نوعی بالاپوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لباچه
تصویر لباچه
بالاپوش، جبه، برای مثال زید از تو لباچه ای نمی یابد / تا پیرهنی ز عمرو نستانی (ناصرخسرو - ۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایه
تصویر لایه
(دخترانه)
پوشش، نام زنی در رمان باغ بلور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لایه
تصویر لایه
قشر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لایه
تصویر لایه
هر چنه از دیوار رده، طبقه زمین. رده دیوار و تای جامه و کاغذ
فرهنگ لغت هوشیار
لباچه جامه پشمینه بی آستین زید از تو لباچه ای نمی یابد تا پیرهنی ز عمرو نستانی (ناصر خسرو کوادیانی) شاماکچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایه
تصویر لایه
((یِ))
طبقه، طبقه زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایه
تصویر لایه
آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
فرهنگ فارسی عمید