نام یکی از دهستانهای هفتگانه شهرستان بیجار است. این دهستان در جنوب خاوری شهرستان واقع، محدود است از طرف شمال و باختر به دهستان پیرتاج، از جنوب به دهستان مهربان از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان و از خاور به دهستان گرماب بخش قیدار زنجان. هوای دهستان سردسیر، وضع طبیعی آن تپه ماهور، خاکی و بلندترین کوه دهستان کوه چنگ الماس است این کوه در شمال باختر دهستان واقع، بلندترین کوه دهستان قلۀ آن از سطح دریا 2258 گز است از قلۀ پرتگاهی آن مومیائی مخصوصی به دست می آورند ولی رسیدن به آن از نظر پرتگاهی بودن کوه بسیار دشوار است آب آن از قنوات تأمین شده محصول عمده آن، غلات و لبنیات میباشد هشت دهم غلات آن بطور دیم به دست می آید. شغل مردان، زراعت و گله داری، بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم بین زنان دهستان مرسوم میباشد. قالیچه های بافت خانباغی بخوبی در دهستان مشهور است. راه شوسۀ بیجار به همدان از جنوب و باختر دهستان میگذرد و آبادی چکینی از این بلوک در کنار شوسه واقع شده و خان باغی کلوچه نزدیک به راه شوسه هستند بواسطۀ مسطح بودن اراضی در فصل خشکی با اکثر قراء مهم دهستان اتومبیل میتوان برد. زبان مادری سکنۀ دهستان ترکی و کمی به فارسی و کردی آشنا هستند. این دهستان از15 آبادی تشکیل شده سکنۀ آن در حدود 6 هزار نفر، قراء مهم آن عبارتند از: قزان قره، باش قورتاران، خان باغی، کچه گنبد، دیستی بلاغ و گاوباز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه شهرستان بیجار است. این دهستان در جنوب خاوری شهرستان واقع، محدود است از طرف شمال و باختر به دهستان پیرتاج، از جنوب به دهستان مهربان از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان و از خاور به دهستان گرماب بخش قیدار زنجان. هوای دهستان سردسیر، وضع طبیعی آن تپه ماهور، خاکی و بلندترین کوه دهستان کوه چنگ الماس است این کوه در شمال باختر دهستان واقع، بلندترین کوه دهستان قلۀ آن از سطح دریا 2258 گز است از قلۀ پرتگاهی آن مومیائی مخصوصی به دست می آورند ولی رسیدن به آن از نظر پرتگاهی بودن کوه بسیار دشوار است آب آن از قنوات تأمین شده محصول عمده آن، غلات و لبنیات میباشد هشت دهم غلات آن بطور دیم به دست می آید. شغل مردان، زراعت و گله داری، بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم بین زنان دهستان مرسوم میباشد. قالیچه های بافت خانباغی بخوبی در دهستان مشهور است. راه شوسۀ بیجار به همدان از جنوب و باختر دهستان میگذرد و آبادی چکینی از این بلوک در کنار شوسه واقع شده و خان باغی کلوچه نزدیک به راه شوسه هستند بواسطۀ مسطح بودن اراضی در فصل خشکی با اکثر قراء مهم دهستان اتومبیل میتوان برد. زبان مادری سکنۀ دهستان ترکی و کمی به فارسی و کردی آشنا هستند. این دهستان از15 آبادی تشکیل شده سکنۀ آن در حدود 6 هزار نفر، قراء مهم آن عبارتند از: قزان قره، باش قورتاران، خان باغی، کچه گنبد، دیستی بلاغ و گاوباز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان ترکه دز بخش مسجدسلیمان، شهرستان اهواز، واقع در 15 هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان دارای 120 تن سکنه. محصول آن غلات و راه آنجا اتومبیل رو است. و ساکنین آن از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان تَرکَه دِز بخش مسجدسلیمان، شهرستان اهواز، واقع در 15 هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان دارای 120 تن سکنه. محصول آن غلات و راه آنجا اتومبیل رو است. و ساکنین آن از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نوعی از بازی بازیگران، و آن چنان باشد که طاس را بهوا انداخته بر سر چوبی یا نیی میگیرند و بر آن می گردانند، به معنی شعبده بازی نیز آمده، (غیاث اللغات) : لباس خضر بپوشید و طاسبازی کرد ز بچگان مشعبدنشان دهد نرگس، محمد عرفی، ، و گاهی مراد از آن فریب باشد، (غیاث اللغات)
نوعی از بازی بازیگران، و آن چنان باشد که طاس را بهوا انداخته بر سر چوبی یا نیی میگیرند و بر آن می گردانند، به معنی شعبده بازی نیز آمده، (غیاث اللغات) : لباس خضر بپوشید و طاسبازی کرد ز بچگان مشعبدنشان دهد نرگس، محمد عرفی، ، و گاهی مراد از آن فریب باشد، (غیاث اللغات)
عمل آنکس که هرچه دارد در قمار و عشق و یا در هواهای دیگر دهد و از ناداشت نیندیشد: پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان بر دل صافی زنی چون پیر صافی با مرید، سوزنی، عشق و مستوری بهم دورند و راه پاکبازی آن کسی آسان رود کاین شیشه در بارش نباشد، اوحدی (کلیات چ سعید نفیسی ص 164)، ، عشق پاک، عشقی که به شائبۀ هوای نفس مشوب نباشد، - پاکبازی کردن، پاک باختن: جان شیرین بر بساط عاشقی بی تلخئی در هوای مهر جانان پاکبازی کن بباز، سنائی
عمل آنکس که هرچه دارد در قمار و عشق و یا در هواهای دیگر دهد و از ناداشت نیندیشد: پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان بر دل صافی زنی چون پیر صافی با مرید، سوزنی، عشق و مستوری بهم دورند و راه پاکبازی آن کسی آسان رود کاین شیشه در بارش نباشد، اوحدی (کلیات چ سعید نفیسی ص 164)، ، عشق پاک، عشقی که به شائبۀ هوای نفس مشوب نباشد، - پاکبازی کردن، پاک باختن: جان شیرین بر بساط عاشقی بی تلخئی در هوای مهر جانان پاکبازی کن بباز، سنائی
عمل خاکباز و آن بازیی است که اطفال می کنند بر این نوع: توده خاکی را چند طفل گرد می کنند و در آن شیئی را مخفی می دارند سپس آن توده را بتعداد خود تقسیم کرده در حصه هر طفلی که آن شی ٔ یافت شد آن شی ٔ تعلق به او می یابد، (از فرهنگ شعوری ورق 384)، طفل غنچه تا به خاک بازی سربرآورده کجه اش بصد رنگ گل کرده، (از آنندراج)
عمل خاکباز و آن بازیی است که اطفال می کنند بر این نوع: توده خاکی را چند طفل گرد می کنند و در آن شیئی را مخفی می دارند سپس آن توده را بتعداد خود تقسیم کرده در حصه هر طفلی که آن شی ٔ یافت شد آن شی ٔ تعلق به او می یابد، (از فرهنگ شعوری ورق 384)، طفل غنچه تا به خاک بازی سربرآورده کجه اش بصد رنگ گل کرده، (از آنندراج)
باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار
باک ندارم نمی ترسم، بی باک بی بند وبار بی پروا، لاابلی چکند دفتر دانایی را ک طاقت وعظ نباشد سرسودایی را. (سعدی. کلیات) یا لاابالی شدن، سهل انگار وبی قیدشدن، گرت با ما خوش افتاده است چون ما لااللی شو نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی. (سعدی) بی مبالات، سهل انگار، بی بند و بار، شل، بی التفات، نترس وبیباک، بی بند و بار