چالباز چالباز عِشوِه ای، حُقِّه باز، حیلِه گَر، مَکّار، مَخفی، حیلِه ای، فَریبکار، مَرموز، دَغَلکار دیکشنری اردو به فارسی
پاکبازی پاکبازی عمل پاکباز عمل آن کسی که هر چه دارد در قمار و عشق یا در هواهای دیگر دهد و از ناداشت نیندیشد، عشق پاک عشقی که با هوای نفس آمیخته نباشد فرهنگ لغت هوشیار
پیلبازی پیلبازی علم پیلباز. بازی کردن با فیل، (شطرنج) باختن فیل، بازی مانند لعب فیل: هم این زابلی نامبردار مرد ز پیلی فزون نیست اندر نبرد. یکی پیلبازی نمایم بدوی کزین پس نیارد سوی جنگ روی. (شا. لغ) فرهنگ لغت هوشیار